عشق ب پایا پارت

عشق بے پایاט (پارت ۲)
بعدش فهمیدم که ساعت ۴ و نیمه و هنوز حاضر نشدم. ۲ لیوان قهوه خوردم تا تو کنسرت خوابم نیاد، ۲ تا فرص آرام بخش خوردم تا از شدت خوشحالی نترکم، با چند تا قرص درد کم کن تا وسط کنسرت بخاطر بیماریم دردم نگیره و راه افتادیم. وقتی رسیدیم انقدر آدم دیدم که تو عمرم ندیده بودم. صندلی ما وی آی پی بود. وقتی دیدم نمای دید من نسبت به کنسرت بی تی اس چقدر نزدیکه بیهوش شدم. وقتی به هوش اومدم روی صندلیم تو سالن بودم و مامان و بابام داشتن به صورتم آب میپاشیدن. مامانم یه چیزی گفت که نفهمیدم. احتمالا گفت خاک تو سرت که بیهوش شدی بعد از ۵ دقیقه بی تی اس اومدن روی صحنه و مه همه جا رو گرفت. لیزرهای رنگی از بالای استیج به پایین میومدن و تاج سر طرفدارا وارد شد. بی تی اس اومد روی صحنه و از صدای جیغ و داد طرفدارا زلزله به وجود اومد. مامان و بابام از شدت ترس به صندلی‌هاشون چسبیدن. فکر کرده بودن که زلزله اومده بود. تهیونگ اومد روی صحنه و یه نگاهی به دور و اطراف انداخت و وقتی چشمش به من افتاد نتونست تکون بخوره که جیمین اومد و چیزی در گوشش گفت و تهیونگ به حالت عادی برگشت. تهیونگ با دست وچشماش من رو خطاب قرار میداد، نمیدونم چرا. کجام چی بود؟ شاید یکی از دوستاش اون دور و اطراف بودن و اونجا چون خیلی بزرگ بود فکر کردم منه. خلاصه و مختصر بگم که خیلی خوش گذشت. ساعت ۱۲ شب کنسرت تموم شد و ما رفتیم تا تاکسی بگیریم. انقدر که شلوغ بود نیم ساعت طول کشید تا تاکسی پیدا کنیم. وقتی داشتم سوار ماشین میشدم به دلیل اینکه زیاد قرص خورده بودم دلم درد گرفت. یکم مکث کردم و بعد یهو در ۱۰ متری اون ور ترم بی تی اس رو دیدم. تهیونگ میخواست بیاد نزدیکم که بابام دستم رو گرفت و کشیدم تو ماشین. نمیدونستم چی شده بود
دیدگاه ها (۰)

عشق بے پایاט ( پارت ۳)از زبون تهیونگ: گروه بی تی اس سر کل کل...

سناریو رو ادامه بدم؟

عشق بے پایاט سلام. این اولین باره که داستان مینویسم. اگه بد ...

چا اون وو خدااااااااا

یونجین عضو گروه لسرافیم در ویدیو پشت صحنه کنسرتشون به بی‌تی‌...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۲۴چند ساعت بعددیگه شب شده بودخدمتکا...

black flower(p,296)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط