عشق سلطنتی پارت فیکبیتیاس

عشق سلطنتی پارت ۱۵ #فیک_بی_تی_اس


_: ا.ت؟
+: بله
_: میگم دوس داری فردا باهم بریم سوارکاری؟
+: اوهوم ... خوب میشه
_: باشه پس ... سردت که نیس؟
+: نه
_: بیا دیگه بریم داخل ... هوا سرده یکم
+: خب بگو سردم شده دیگه(خنده)
_: نه من نه به خاطر تو میگم(خنده)
+: خیله خب


[فردا]


ا.ت ویو

سوار دیزل شدم و باهم رفتیم جایی که قرار بود با تهیونگ سوارکاری کنیم

_:سلام(لبخند)
+:سلام(لبخند)
_: رنگ اسبت رو دوس دارم
+: ممنون ... نظرت چیه مسابقه بدیم؟
_: خوبه


ا.ت و تهیونگ هردو شروع به حرکت کردن ... تهیونگ از ا.ت جلو زده بود اما ا.ت سرعتش رو زیادتر کرد و از اون جلو زد و ا.ت برنده شد


_: آفرین عالی بود
+: ممنون
_: اسب سواریت خوبه
+: ماله تو هم بد نیس(خنده)
_: بد نیس ؟ خیله خب(خنده)