دریای خاموش ...

دریای خاموش پارت( ۸ )


هه جین = رسیدم به برج نامسان همه جارو گشتم ولی اثری از دوست دختر نویسنده پارک نبو واقعا دیگه نمیونستم چیکار باید میکرم از برج نامسان اومدم بیرون روی یکی از نیمکتا نشستم بارون خیلی شدید بو خیس اب شه بودم هواهم خیلی سر بود
یونگ مین=رسیم برج نامسان خواستم برم تو که دیدم هه جین رویه نیمکت نشسته وسرشو با دستاش گرفته بود رفتم از تو
ماشین چتری که باخودم اوره بودمو اورم رفتم طرفش فکرش خیلی درگیر بو اخه متوجه من نشد چترو باز کرم گرفتم بالای سرش با تعجب بالارو نگاه کرد
هه جین = ریئس شما اینجا چیکار میکنید
یونگ مین = نام هه جین دیوونه شدی اخه مگه مدیر برنامه نویسنده پارکی
هه جین =نه اخه خودتون گفتین اگه تحویل هرقسمت عقب بیوفت من مسئولم
گفنم ولی تو دیگه اصلا ولش کن
کتمو در اوروم انداخنرو شونه هاش احه اشت میلرزی
برمش سمت ماشین روبراش باز کردم نشت داخل
خودمم می‌خواستم سوار شم که گوشیم زنگ خور تهیه کننه چوی بود جواب دادم
یونگ مین = بله
تهیه کننده چوی= رئیس یه مشکلی پیش اومده که ما مجبور شدیم برگرد یم شرکت لطفا سریع بیاین
یونگ مین = الان میام سوار شدم روبه هه جین انگار یه مشکلی توشرکت پیش اومده باید بریم اونجا
هه جین= بله
یونگ مین= ماشینو روشن کردم رفتم سمت شرکت
رسیدیم سریع پیاده شدیم رفتیم داخل شرکت
که باصحنه عجیبی روبه رو شدیم
دیدگاه ها (۰)

دریای خاموش پارت ( 9 )دوست ...

بوراهه 💜💜

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط