فیک ستاره من پارت
فیک ستاره من (پارت ۴۹)
که یهو در با پا باز میشه مینسو امد داخل
جیمین نفس عمیق کشید
جیمین: امروز روز بدبختیه
مینسو امد نشست رو میز چندتا دختردروش جمع شدن
ا. ت: هول
جیمین: واقعا همچین ادمیو دوست داشتی
ا. ت: به تو ربطی داره
جیمین: ببین ا. ت امروز اصلا حوصله تورو ندارم انقدر زر نزن وگرنه یه کاری میکنم التماسم کنی
ا. ت سکوت کرد غذاشو خورد
جیمین: فک کنم امشب باید به سگا غذا بدیم
کوک تهیونگ هردو پوزخند زدند
ا. ت: جیمین
جیمین موهای ا. ت رو نوازش میده دستشو رو کمر ا. ت میزاره به پشت فشارش میده به خودش چونشو رو شونه ا. ت گذاشت
جیمین: جونم
(با چشمای خمار لحن بم)
ا. ت: میشه امشب برم یه درو همی کوچولو
جیمین:با کیا؟ کجا؟ ساعت چند؟ کی تموم میشه؟ دخترن یا پسر؟
ا. ت: یااا جیمینا چقدر سوال میپرسی منو یونا جئونگ سه تایی
جیمین: از کجا مطمئن باشم پسر اونجا نیست
ا. ت: بابا اصلا اگه پسر اونجا باشه تهیونگ اجازه میداد
تهیونگ: اره داداش نیستش مطمئن باش
ا. ت؛ خونه جئونگه
کوک نگاهش میره رو. جئونگ جئونگ یه چضم غوره به کوک میره
کوک: اون خیلی جذابه
(تو دلش)
جیمین؛ باشه کارمون تموم شد میایم دنبالتون
ا. ت: ولی ما میخوایم شب باشیم
جیمین: همین که گفتم حرف نباشه
ا. ت: چشم
جیمین: افرین دختر خوب
جیمین گردن ا. ت رو میبوسه
پرش به شب
..........
که یهو در با پا باز میشه مینسو امد داخل
جیمین نفس عمیق کشید
جیمین: امروز روز بدبختیه
مینسو امد نشست رو میز چندتا دختردروش جمع شدن
ا. ت: هول
جیمین: واقعا همچین ادمیو دوست داشتی
ا. ت: به تو ربطی داره
جیمین: ببین ا. ت امروز اصلا حوصله تورو ندارم انقدر زر نزن وگرنه یه کاری میکنم التماسم کنی
ا. ت سکوت کرد غذاشو خورد
جیمین: فک کنم امشب باید به سگا غذا بدیم
کوک تهیونگ هردو پوزخند زدند
ا. ت: جیمین
جیمین موهای ا. ت رو نوازش میده دستشو رو کمر ا. ت میزاره به پشت فشارش میده به خودش چونشو رو شونه ا. ت گذاشت
جیمین: جونم
(با چشمای خمار لحن بم)
ا. ت: میشه امشب برم یه درو همی کوچولو
جیمین:با کیا؟ کجا؟ ساعت چند؟ کی تموم میشه؟ دخترن یا پسر؟
ا. ت: یااا جیمینا چقدر سوال میپرسی منو یونا جئونگ سه تایی
جیمین: از کجا مطمئن باشم پسر اونجا نیست
ا. ت: بابا اصلا اگه پسر اونجا باشه تهیونگ اجازه میداد
تهیونگ: اره داداش نیستش مطمئن باش
ا. ت؛ خونه جئونگه
کوک نگاهش میره رو. جئونگ جئونگ یه چضم غوره به کوک میره
کوک: اون خیلی جذابه
(تو دلش)
جیمین؛ باشه کارمون تموم شد میایم دنبالتون
ا. ت: ولی ما میخوایم شب باشیم
جیمین: همین که گفتم حرف نباشه
ا. ت: چشم
جیمین: افرین دختر خوب
جیمین گردن ا. ت رو میبوسه
پرش به شب
..........
- ۲۴.۰k
- ۱۳ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط