پارت
پارت ۵
ویه چیزی انداختم رو دوشم و رفتم به اتاق تهیونگ دیدم که داره لباس عوض میکنه رفتم یه گوشه وایسادم و با دستام چشمامو بستم یهو دیدم دستم و اوورد پایین
تهیونگ : نمیخواد دستتو بزاری روی چشمات چون قراره بزودی ک.ی.ر.م.رو هم میبینی
لین : چی؟
از اونجایی که تهیونگ لباساشو در اوورده بود لین رو خوابوند روی تخت و دستاشو گرفت و خیلی تند تند لب می گرفت لین داشت دردش میومد ولی تحمل کرد تهیونگ لباس لین رو در اوورد و اونقدر نزدیکش شد که س.ی.ن.ه های لین به س.ی.ن.ه های تهیونگ میخورد از اونجایی که لین روش کراش داشت زیاد مخالفت نمیکرد
تهیونگ لین رو برعکس کرد و کام های محکمی میزد
لین : ایی اههه
تهیونگ با اهه گفتن لین بیشتر تحریک میشد
تهیونگ : میخام ب.گ.ا بدمت
لین : اهههه...
تهیونگ داشت آروم تر کام میزد که ک.ی.ر.ش.و تا ته کرد تو ک.و.ن لین و نگه داشت
لین : اههه . .. اهه درد میکنه ..خیلی بزرگه ..درش بیار
تهیونگ درش اوورد و لین رو بر عکس کرد و از جلو شروع کرد به کام های اروم زدم چون هر چی بیشتر داخل باشه لین بیشتر اهه میکشه
لین به درد عادت کرد و پیشش خوش بود اون درده
لین : اهه ... ک.ی.ر.تو تا ته بکن ب.گام بده
تهیونگ ک.ی.رشو در اوورد و کرد تو دهن لین
تهیونگ : حواست باشه دندوت هات بهش نخوره
لین در حال م.ک زدن
تهیونگ ک.ی.ر.شو در اوورد و شروع به م.ک زدن س.ی.ن.ه های لین کرد
تهیونگ : ملچ ...ملوچ..
(صبح شد)
لین بلند شد دید که لخته تهیونگ رو بلند کرد
لین : برو لباساتو بپوش به منم یه لباس بده
لین پتو رو جلو بدنش گرفته بود
تهیونگ : منکه همه جا تو دیدم چرا ازم قایمش میکنی
لین : راحت نیستم
تهیونگ پرید رو تخت
لین : برو لباساتو بپوش لختی
تهیونگ : نمیخام
تهیونگ لین رو بلند کرد برد تو حموم دوتایی نشستن تو وان و حموم کردن
ویو لین
داشت موهاشو می شست خیلی جذاب بود دوست داشتم دوباره ازم ل.ب بگیره ولی روم نمیشد که یهو اومد سمتم بغلم کرد برد زیر دوش با.س.نم رو گرفت و ل.ب.م رو اروم با ل.بش گرفت و آروم گاز میگرفت منم داشتم همراهیش میکردم چون انگار عاشقش شده بودم و دست خودم نبود
ویه چیزی انداختم رو دوشم و رفتم به اتاق تهیونگ دیدم که داره لباس عوض میکنه رفتم یه گوشه وایسادم و با دستام چشمامو بستم یهو دیدم دستم و اوورد پایین
تهیونگ : نمیخواد دستتو بزاری روی چشمات چون قراره بزودی ک.ی.ر.م.رو هم میبینی
لین : چی؟
از اونجایی که تهیونگ لباساشو در اوورده بود لین رو خوابوند روی تخت و دستاشو گرفت و خیلی تند تند لب می گرفت لین داشت دردش میومد ولی تحمل کرد تهیونگ لباس لین رو در اوورد و اونقدر نزدیکش شد که س.ی.ن.ه های لین به س.ی.ن.ه های تهیونگ میخورد از اونجایی که لین روش کراش داشت زیاد مخالفت نمیکرد
تهیونگ لین رو برعکس کرد و کام های محکمی میزد
لین : ایی اههه
تهیونگ با اهه گفتن لین بیشتر تحریک میشد
تهیونگ : میخام ب.گ.ا بدمت
لین : اهههه...
تهیونگ داشت آروم تر کام میزد که ک.ی.ر.ش.و تا ته کرد تو ک.و.ن لین و نگه داشت
لین : اههه . .. اهه درد میکنه ..خیلی بزرگه ..درش بیار
تهیونگ درش اوورد و لین رو بر عکس کرد و از جلو شروع کرد به کام های اروم زدم چون هر چی بیشتر داخل باشه لین بیشتر اهه میکشه
لین به درد عادت کرد و پیشش خوش بود اون درده
لین : اهه ... ک.ی.ر.تو تا ته بکن ب.گام بده
تهیونگ ک.ی.رشو در اوورد و کرد تو دهن لین
تهیونگ : حواست باشه دندوت هات بهش نخوره
لین در حال م.ک زدن
تهیونگ ک.ی.ر.شو در اوورد و شروع به م.ک زدن س.ی.ن.ه های لین کرد
تهیونگ : ملچ ...ملوچ..
(صبح شد)
لین بلند شد دید که لخته تهیونگ رو بلند کرد
لین : برو لباساتو بپوش به منم یه لباس بده
لین پتو رو جلو بدنش گرفته بود
تهیونگ : منکه همه جا تو دیدم چرا ازم قایمش میکنی
لین : راحت نیستم
تهیونگ پرید رو تخت
لین : برو لباساتو بپوش لختی
تهیونگ : نمیخام
تهیونگ لین رو بلند کرد برد تو حموم دوتایی نشستن تو وان و حموم کردن
ویو لین
داشت موهاشو می شست خیلی جذاب بود دوست داشتم دوباره ازم ل.ب بگیره ولی روم نمیشد که یهو اومد سمتم بغلم کرد برد زیر دوش با.س.نم رو گرفت و ل.ب.م رو اروم با ل.بش گرفت و آروم گاز میگرفت منم داشتم همراهیش میکردم چون انگار عاشقش شده بودم و دست خودم نبود
- ۲.۶k
- ۰۲ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط