آیین آینه، خود را ندیدن است

موجیم و وصل ما، از خود بریدن است
ساحل بهانه‌ای است، رفتن رسیدن است

تا شعله در سریم، پروانه اخگریم
شمعیم و اشک ما، در خود چکیدن است

ما مرغ بی پریم، از فوج دیگریم
پرواز بال ما، در خون تپیدن است

پر می‌کشیم و بال، بر پرده‌ی خیال
اعجاز ذوق ما، در پر کشیدن است

ما هیچ نیستیم، جز سایه‌ای ز خویش
آیین #آینه خود را ندیدن است

گفتی مرا بخوان، خواندیم و خامُشی
پاسخ همین تو را، تنها شنیدن است

بی درد و بی غم است، چیدن رسیده را
خامیم و درد ما، از کال چیدن است

#قیصر_امین_پور
دیدگاه ها (۱)

از دست زمانه تیر باید بخوریدایم غم ناگزیر باید بخوری صد مرتب...

من بال بال بال بال می‌زنم

اینو :)))))))))

کسی من را نمی‌فهمد...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط