اسم فرشته کوچولو من
اسم فرشته کوچولو من
پارت ۱۴
[ویو هارین]
اههه چقدر بدبختم که گیر این روانی افتادم کسی که
برای جلو بردن کارش از اسلحه استفاده می کنه
عوضی انگار مال باباش خوردم هر دقیقه یکی می خوابونه تو گوشم
الانم که داخل اتاق زندانیم کرده
صدای چرخیدن کلید داخل در اومد انگار اومدش
در باز کرد اومد داخل
داشت نگام می کرد
هارین: چته چرا اومدی
جونگ کوک: ببخشید اومدم داخل یکی از اتاق خونه خودم ( سرد)
اومد داخل در بست و روی صندلی نشست
نگاهم بهش دادم
هارین: میگم بقیه پول هم دارم می دمت اصلأ دو میلیون وون می دم حالا درسته
می خواستم باهاش برم دانشگاه ولی مهم آزادیم
جدی نگام کرد
جونگ کوک: پولت به چه دردم می خوره
پس چرا من گرفته ؟
بلند شدم رفتم روبه روش وایسادم
هارین: پس چرا اینجام ؟
جونگ کوک: چون من می خوام
هارین: من خیلی بچه هستم اصلأ به دردت نمیخورم
عصبی شده بود
جونگ کوک: چند سالته
هارین: به تو چه...تو چند سالته ؟
جونگ کوک: ۳۰ حالا بگو چند سالته
هارین: تو سن خودت دیدی چرا اومدی سراغ من
خنده شیطونی کرد
جونگ کوک: سن مهم نیست مهم دل
هارین: ببین آقا مافیا من ۱۹ سالم خیلی بچه هستم
جونگ کوک: بچه ای ولی من بچه ها دوست دارم
هارین: منحرف ( پوکر)
یهو دستام کشید و روی پاهاش نشوندم
پاهام دور کمر خودش حلقه کرد
الان دقیقا صورتامون روبه رو هم بود
دستش دور کمرم حلقه کرد
خنده شیطونی که داخلش هزاران نقشه بود کرد
جونگ کوک: می خوای نشونت بدم آدم منحرف چیا بلدن
هارین: الان بترسم ؟ ....من با هرزه های اطرافت اشتباه گرفتی
محکم کمرم فشار می داد
جونگ کوک: می خوای بشی یکی از اونا ( سرد جدی)
کمرم داشت درد می گرفت
هارین: داره دردم میاد...مردک مگه انصاف نداری مثلاً دختر هستما کمرم شکوندی
جونگ کوک: پس که دردت اومد نه
دستی که زخمی کرد بود بلند کردم جلوش گرفتم
هارین: وحشی دستم داغون کردی بهم سیلی هم که زدی الان هم داری کمرم می شکونی
جونگ کوک: آدم باش تا باهات مثل آدم رفتار کنم
دستم گرفت و روی زخمه بوسه ای زد
عجب روانی هست خودش زخمی می کنه بعد می بوسه
دستانش دور کمرم شل کرد و نوازش وار روی کمرم کشید
پارت ۱۴
[ویو هارین]
اههه چقدر بدبختم که گیر این روانی افتادم کسی که
برای جلو بردن کارش از اسلحه استفاده می کنه
عوضی انگار مال باباش خوردم هر دقیقه یکی می خوابونه تو گوشم
الانم که داخل اتاق زندانیم کرده
صدای چرخیدن کلید داخل در اومد انگار اومدش
در باز کرد اومد داخل
داشت نگام می کرد
هارین: چته چرا اومدی
جونگ کوک: ببخشید اومدم داخل یکی از اتاق خونه خودم ( سرد)
اومد داخل در بست و روی صندلی نشست
نگاهم بهش دادم
هارین: میگم بقیه پول هم دارم می دمت اصلأ دو میلیون وون می دم حالا درسته
می خواستم باهاش برم دانشگاه ولی مهم آزادیم
جدی نگام کرد
جونگ کوک: پولت به چه دردم می خوره
پس چرا من گرفته ؟
بلند شدم رفتم روبه روش وایسادم
هارین: پس چرا اینجام ؟
جونگ کوک: چون من می خوام
هارین: من خیلی بچه هستم اصلأ به دردت نمیخورم
عصبی شده بود
جونگ کوک: چند سالته
هارین: به تو چه...تو چند سالته ؟
جونگ کوک: ۳۰ حالا بگو چند سالته
هارین: تو سن خودت دیدی چرا اومدی سراغ من
خنده شیطونی کرد
جونگ کوک: سن مهم نیست مهم دل
هارین: ببین آقا مافیا من ۱۹ سالم خیلی بچه هستم
جونگ کوک: بچه ای ولی من بچه ها دوست دارم
هارین: منحرف ( پوکر)
یهو دستام کشید و روی پاهاش نشوندم
پاهام دور کمر خودش حلقه کرد
الان دقیقا صورتامون روبه رو هم بود
دستش دور کمرم حلقه کرد
خنده شیطونی که داخلش هزاران نقشه بود کرد
جونگ کوک: می خوای نشونت بدم آدم منحرف چیا بلدن
هارین: الان بترسم ؟ ....من با هرزه های اطرافت اشتباه گرفتی
محکم کمرم فشار می داد
جونگ کوک: می خوای بشی یکی از اونا ( سرد جدی)
کمرم داشت درد می گرفت
هارین: داره دردم میاد...مردک مگه انصاف نداری مثلاً دختر هستما کمرم شکوندی
جونگ کوک: پس که دردت اومد نه
دستی که زخمی کرد بود بلند کردم جلوش گرفتم
هارین: وحشی دستم داغون کردی بهم سیلی هم که زدی الان هم داری کمرم می شکونی
جونگ کوک: آدم باش تا باهات مثل آدم رفتار کنم
دستم گرفت و روی زخمه بوسه ای زد
عجب روانی هست خودش زخمی می کنه بعد می بوسه
دستانش دور کمرم شل کرد و نوازش وار روی کمرم کشید
- ۱۷.۱k
- ۱۴ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط