عشق مشکی

عشق مشکی
P2

فضولی ممنوع باید پیتزاهارو تحویل بدم
زنگ خونه رو زدم و سرمو انداختم پایین و به ساعت مچیم نگاه کردم بعد چند دقیقه پسری اومد بیرون چقدر جذاب بود

-ببخشید من پیک پیتزا هم پیتزاتونو آوردم پسره پیتزاهارو ازم گرفت و درو بست
منم محکم زدم به در
-هوی آقا پولم چی پولمو بده

پسره دوباره بعد چند دقیقه پولو بهم داد
+تهیونگ:بیا خرگوش کوچولو
حس کردم دندونای نیشش بلند شد دستمو رو قلبم گذاشتم

پسره منو برگردوند و چسبوند به دیوار و دندوناشو کرد تو گردنم با حس درد شدیدی بیهوش شدم

از زبان تهیونگ:
دختره خیلی خوشگل بود پوستشم که سفید بود لباسشم که باز بود تحریکم کرد خونشو بخورم

بیهوش شد بلندش کردم بردمش وسط جنگل به وسیله جادوم متورشم آوردم بغلش
و بیخیال به حالش رفتم توی خونه

از زبان ا.ت:
چشمامو باز کردم سوزش بدی تو ناحیه گردنم حس کردم دستمو گذاشتم روی گردنم

اون لعنتی خون اشام بود وا مگه میشه مگه میشه خون اشام وجود داشته باشه؟
خیلی ترسیده بودم متورمو روشن کردم اشکام می‌ریخت از اونجا خیلی دور شدم فقط گاز میدادم

اشکام می‌ریخت قلبم خیلی تند تند میزد
حدود دوساعت بعد رفتم خونه رستوران نرفتم گور باباشون

رفتم گردنمو تو آیینه دیدم جای ۲تا دندون خودنمایی میکرد روی گردنم گردنمو پانسمان کردم

زدم توی گوگل خون اشام ها وجود دارد نوشت نه ولی شایدم وجود داشته باشند
دستمو گذاشتم روی سرم
اگه من تبدیل شم چی وای فا....ک بهت پسر
دیدگاه ها (۱)

عشق مشکیP3از زبان تهیونگ:رفتم توی خونه &مامان جون:چرا خون دخ...

عشق مشکیP4از زبان ا.ت:بازم یه روز خسته کننده دیگه رو باید شر...

عشق مشکیP1از زبان ا.ت:زمستون تموم شده بود ولی برف روی زمین خ...

این فیکه رو تا پارت 10 آپلود میکنم چون نتم داره تموم میشههرو...

آن سوی آینه P35در رو باز کردیم که یهو جونگ کوک افتاد (ویو ا....

یونا یهو روی پاهام یه دستی احساس کردم که داشت رون پام فشار ...

عشق در مشروب 🍷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط