دوانگی عشق پارت

ديوانگی عشق پارت ۴

همی ی کارای عروسی تموم شده بود و بلاخره روز عروسی رسید ما برای تمرین اومدیم تالار تو سالن تمرین میکردیم
و بلاخره دوماد اومد
کیسان:بههه شادوماد خوش اومدی
دارا:تیپو ببین
امیر:خو حالا تعریف بسه خودمونو ببین همه
همه تو آینه خودشونو میدیدن که یهو رها اومد تو
رها:بچه ها ما کلی کار داریم بعد شما دارین تیپا تونو میبینین و از خودتون تعریف میکنین مهدی برو دنبال ستاره و از سالن بیارش😡
کیسان:عهه بچها کتی تو سالن پیش ستاره هست قرار بود لباساشو واسش ببرم
امیر:خدا بدادت برسه
کیسان:من رفتم
دارا:خو منم ببر
کیسان:شب میبینیش دیگه بای
امیر:دارا ما باید بریم شیرنی هارو برای تالار بگیریم
دارا:خو بریم تا دیر نشده
بچه های سالن...
ستاره:وای کتی خیلی استرس دارم
کتی تو همه چیزت امادست من هنو لباسمو نیاوردن واسم رها هم گفت میام اما نیومد
چند دقیقه بعد:
کتی جون دم در کارت دارن
رفتم دم در دیدم لباسمو آوردن
کیسان:با عرض پوزش بفرمایید😁
کتی:وای چقدر دیر کردی و خب خوب موقعی رسیدی
کیسان:چرا🤔؟؟
کتی: چون اگه اون موقع میا وردی همش حواسم به لباسم بود
کیسان: قدر منو نمیدونی که
کتی:خوب حالا میخوای دست تو ببوسم
کیسان:خوب من دیگه برم
کتی:۱ ونیم بیاین دنبالمون
کیسان:پیاده راحت ترین😂
کتی: کیسان منو اذیت نکن ۱ ونیم بیا دنبالمون تمام
یک ساعتو نیم بعد:
کتی جون اومدن دنبالمون
کتی:عه اومدن ستاره رها بریم

رفتیم پایین:
سلام دخترای خوشگل
رها: من که نمیزارم ستاره رو ببینی
مهدی:وای من طاقت ندارم!

ادامه دارد.........
دیدگاه ها (۱)

بچه ها امروز چمد نفر فالوم کردن و حمایت خیلی زیاد داره میشه ...

امین حیایی دارا حیایی کیسان دیباجسوال پست♡:میوه ای که ازش مت...

اخاتاااااا بچم گوشوارشو کس بخورهسوال پست♡:قتل کنی یا دزدی از...

خندشووووووسوال پست♡:سگ یا گربه؟؟جواب خودم:سگ#کیسان#دیباج#دار...

࣭  ٜ࣪ꔷ࣭┕࣪─࣭࣪─࣭࣪┅⃘⬤᳥࣪□⃘࣪╚⃘࣭࣪🌚᳦⃘ٜ࣭࣪╕⃘□᳦࣭࣪⬤̶⃘࣭┅࣪─࣭─࣭࣪┑࣪ꔷٜ࣪   ࣭ ...

پارت چهارم رمان عشق اجباری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط