رمان عضو هشتم

رمان عضو هشتم

سه روز بعد
امروز روز دادگاهمه دم در دادگاه پر خبرنگاره به زور رفتیم داخل که دیدم اعضا رو صندلی ردیف اول نشستن
جیهوپ:ات حالت خوبه؟
ات:جیهو....
؟:حق صحبت ندارید
(&علامت همون اسکلی که اون بالا حرف میزنه)
نشستم یه سری حرف زد که دیدم لیندا اومد
؟: ایشون همون کسی هستن که ادعا میکنن خانم ات رو در حال انداختن خانم امیلی دیدن
ات:ادعا می‌کنه ؟داره چرت و پرت میگه (بلند)
&:نظم دادگاه رو رعایت کنید
؟: لطفاً هرچی دید رو بگید
لیندا:من و ات و امیلی و سوفیا رفتیم کوه من و سوفیا رفتیم اون طرف که به سوفیا گفتم وایسیم ببینیم چی دارن میگن یهو ات و امیلی دعواشون شد و ات امیلی رو انداخت پاییین
&:خانم سوفیا الان کجاست؟
؟:اومدن میشه بیان داخل؟
&:بله
سوفیا:سلام
&: سلام شما حرف های لیندا رو شنیدید؟
سوفیا:بله
&: تأیید میکنید ؟
سوفیا:بله
ات:چی !(آروم)
لیندا:ما مدرک هم داریم من رفتم پیش ات بهش گفتم که به پلیس میگم و اون تهدیدم کرد و گفت مثل امیلی میکشتم
ات:لیا یه چیزی بگو
لیا:ببخشید اما همش دروغه ات از روی اعصبانیت اینا رو گفته
؟:اما با تحقیقاتی که انجام دادیم خانم ات قرص های اعصاب می‌خورده و اینکه امیلی رو کشته صد در صد واقعی
&:با توجه به حرف ها و مدارک ................

دیشب گذاشتم اما ویسگون پاکش کرد
دیدگاه ها (۵)

رمان عضو هشتم&:با توجه به مدارک و صحبت ها خانم ات به جرم قتل...

رمان عضو هشتمفردا اوی دختره ات:بله علامت دختره@@:امشب قراره ...

رمان عضو هشتم از زبون لیندا فعلاً خوشحال باش دارم برات هفته ...

عضو هشتم ات:یااااا بدش به‌ من جونگ کوک :بیا بگیر ات:گشنمه بد...

او یک اسلیترینی است [P5]

عشق چیز خوبیه پارت ۱۰ویو کوکوقتی دیدم ات نیست به بادریگاردا ...

✨وکالت عشق✨#part5ویو ا.ت✨🎀دادگاه شروع شد با جونگکوک رفتیم دا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط