دغدغه های مسعود پزشکیان
دغدغه های مسعود پزشکیان
سهشنبه، ۱۲ فروردین
صبح زنگ زدم به رئیسجمهور تاجیکستان. عیدین [عید نوروز و عید فطر] را تبریک گفتم. عذرخواهی کردم که نشد [روز] دوشنبه زنگ بزنم که آنها هم در دوشنبه [پایتخت تاجیکستان] جواب بدهند و احساس نزدیکی [بیشتری] کنیم، اما روز عید [فطر] بود و اینور و آنور باید میرفتیم. ابراز امیدواری کردم که ازدواج نیکا معمولی با دولت [در سریال پایتخت ۷] به تحکیم بیشتر روابط دو ملت کمک کند. چون امامعلی رحمان در جریان [سریال پایتخت ۷] نبود، لینک آن را در تلوبیون برایش فرستادم که ببیند. پیشنهاد دادم اگر خوشش آمد، در تلویزیونشان پخش کنند. اگر تبلیغات هم وسطش بگذارند و پولش را به صداوسیمای بدهند، خوب است. شاید صداوسیما دست از سر بودجه مملکت برداشت. همچنین گفتم اگر هم خدای نکرده ازدواج موفقی نبود، ما کارهای دولت [داماد خانواده معمولی] را به پای دولت [تاجیکستان] نمیگذاریم. در کل میخواستم مکالمه مفرحی باشد، اما [بهخاطر تشابه اسمها] سخت شد و فکر کنم امامعلی خیلی متوجه نشد.
از دیروز چند زنگ دیگر [به کشورهای همسایه و مسلمان] باقی مانده بود که امروز زدم. با نخستوزیر عراق و رئیسجمهور ازبکستان صحبت کردم. محتوای تلفنها هم مثل سخنرانیها دارد تکراری میشود. به افشین [معاون علمی و فناوری رئیسجمهور] پیام دادم زودتر دستیار هوش مصنوعی را آماده کند که این کارهای تکراری را بدهیم انجام دهد.
تابستان نیامده، بیآبی دارد اذیت میکند. بین استانها دعوا پیش آمده است. خط لوله آب یزد را در اصفهان خراب کردهاند و آب در یزد قطع شده است. یک بحران نرفته، بحران جدید میآید. فعلا قرار گذاشتیم یزد اول هفته آینده چند روزی تعطیل باشد تا وضعیت آبش درست شود. تعطیلی برای آلودگی هوا و بیبرقی و بیگازی کم بود، تعطیلی بهخاطر بیآبی هم داریم. بهتر است مشخص کنیم کدام روزها کشور باز است، چون تعدادشان دارد از روزهای تعطیل کمتر میشود. یاد شعر آقای مدیری [در سریال مرد هزار چهره] افتادم. کمی تغییرش دادم و این شد:
کسری آب تعطیل میکند، کسری گاز جدا، کسری برق جدا
سهشنبه، ۱۲ فروردین
صبح زنگ زدم به رئیسجمهور تاجیکستان. عیدین [عید نوروز و عید فطر] را تبریک گفتم. عذرخواهی کردم که نشد [روز] دوشنبه زنگ بزنم که آنها هم در دوشنبه [پایتخت تاجیکستان] جواب بدهند و احساس نزدیکی [بیشتری] کنیم، اما روز عید [فطر] بود و اینور و آنور باید میرفتیم. ابراز امیدواری کردم که ازدواج نیکا معمولی با دولت [در سریال پایتخت ۷] به تحکیم بیشتر روابط دو ملت کمک کند. چون امامعلی رحمان در جریان [سریال پایتخت ۷] نبود، لینک آن را در تلوبیون برایش فرستادم که ببیند. پیشنهاد دادم اگر خوشش آمد، در تلویزیونشان پخش کنند. اگر تبلیغات هم وسطش بگذارند و پولش را به صداوسیمای بدهند، خوب است. شاید صداوسیما دست از سر بودجه مملکت برداشت. همچنین گفتم اگر هم خدای نکرده ازدواج موفقی نبود، ما کارهای دولت [داماد خانواده معمولی] را به پای دولت [تاجیکستان] نمیگذاریم. در کل میخواستم مکالمه مفرحی باشد، اما [بهخاطر تشابه اسمها] سخت شد و فکر کنم امامعلی خیلی متوجه نشد.
از دیروز چند زنگ دیگر [به کشورهای همسایه و مسلمان] باقی مانده بود که امروز زدم. با نخستوزیر عراق و رئیسجمهور ازبکستان صحبت کردم. محتوای تلفنها هم مثل سخنرانیها دارد تکراری میشود. به افشین [معاون علمی و فناوری رئیسجمهور] پیام دادم زودتر دستیار هوش مصنوعی را آماده کند که این کارهای تکراری را بدهیم انجام دهد.
تابستان نیامده، بیآبی دارد اذیت میکند. بین استانها دعوا پیش آمده است. خط لوله آب یزد را در اصفهان خراب کردهاند و آب در یزد قطع شده است. یک بحران نرفته، بحران جدید میآید. فعلا قرار گذاشتیم یزد اول هفته آینده چند روزی تعطیل باشد تا وضعیت آبش درست شود. تعطیلی برای آلودگی هوا و بیبرقی و بیگازی کم بود، تعطیلی بهخاطر بیآبی هم داریم. بهتر است مشخص کنیم کدام روزها کشور باز است، چون تعدادشان دارد از روزهای تعطیل کمتر میشود. یاد شعر آقای مدیری [در سریال مرد هزار چهره] افتادم. کمی تغییرش دادم و این شد:
کسری آب تعطیل میکند، کسری گاز جدا، کسری برق جدا
- ۱.۲k
- ۱۴ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط