عاشقنامدارخسروشیرین ورود فرهاد
#_عاشق_نامدار_خسروشیرین ۴ (ورود فرهاد
در این برهه از زمان شخصی به نام فرهاد که به فرهاد سنگ تراش مشهور بود وارد جریان می شود. روزی که شیرین در شکار بود با فرهاد رو در روی می شود و فرهاد عاشق و دلباخته شیرین می شود و از زیبایی او حیران می گردد. فرهاد برای رسیدن به شاهزاده ارمنی دست به هر کاری می زد و این تلاشها در نهایت به خسرو گزارش شد. خسرو در مرحله نخست با او سخن گفت و کوشش کرد که وی را از ادامه این راه منصرف نماید. ولی فرهاد نپذیرفت. خسرو کیسه های طلا و جواهراتی را به او هدیه داد تا اندیشه شیرین را از یاد ببرد. ولی فرهاد هیج یک از این پاداشها را نمی پذیرد. در نهایت خسرو مجبور به دادن فرمانی می شود که شاید فرهاد را منصرف کند . خسرو به فرهاد می گوید که اگر میخواهی به شیرین برسی بایستی شکافی بزرگ در کوه بیستون ایجاد کنی تا کاروانها بتوانند از آن عبور کنند .
فرهاد این کار غیر ممکن را به شرطی می پذیرد که خسرو دست از شیرین بردارد . فرهاد شروع به کندن بیستون میکند . شیرین روزی برای فرهاد شیر تازه می آورد تا خستگی را از تن بدر کند . ولی در هنگام بازگشت اسبش از پای می افتد. فرهاد از این امر آگاهی می یابد و شیرین را بر دوش می گیرد و شاهانه به قصرش می رساند و خبر این ماجرا به خسرو می رسد . خسرو که استقامت فرهاد را در ربودن شیرین می بیند و به این اندیشه می افتد که شاید وی روزی بتواند بیستون را شکاف دهد پس اخبارهای جعلی در شهر پراکنده می کند و قاصدی نزد فرهاد می فرستد که شیرین فوت شده است . فرهاد که در بالای کوه مشغول کندن بیستون بود با شنیدن خبر درگذشت شیرین دیگر ادامه راه برایش غیر ممکن بود و هیچ تمایلی به زندگی نداشت پس خود را از بالای کوه به پایین پرت میکند و جان می سپارد . مریم همسر خسرو پس از مدتی فوت یا مسموم می شود.
خسرو پس از مدتی دوباره در اندیشه ی شیرین، دست به نوشتن نامه هایی برای او می زند . شیرین پس از مدتی ....
در این برهه از زمان شخصی به نام فرهاد که به فرهاد سنگ تراش مشهور بود وارد جریان می شود. روزی که شیرین در شکار بود با فرهاد رو در روی می شود و فرهاد عاشق و دلباخته شیرین می شود و از زیبایی او حیران می گردد. فرهاد برای رسیدن به شاهزاده ارمنی دست به هر کاری می زد و این تلاشها در نهایت به خسرو گزارش شد. خسرو در مرحله نخست با او سخن گفت و کوشش کرد که وی را از ادامه این راه منصرف نماید. ولی فرهاد نپذیرفت. خسرو کیسه های طلا و جواهراتی را به او هدیه داد تا اندیشه شیرین را از یاد ببرد. ولی فرهاد هیج یک از این پاداشها را نمی پذیرد. در نهایت خسرو مجبور به دادن فرمانی می شود که شاید فرهاد را منصرف کند . خسرو به فرهاد می گوید که اگر میخواهی به شیرین برسی بایستی شکافی بزرگ در کوه بیستون ایجاد کنی تا کاروانها بتوانند از آن عبور کنند .
فرهاد این کار غیر ممکن را به شرطی می پذیرد که خسرو دست از شیرین بردارد . فرهاد شروع به کندن بیستون میکند . شیرین روزی برای فرهاد شیر تازه می آورد تا خستگی را از تن بدر کند . ولی در هنگام بازگشت اسبش از پای می افتد. فرهاد از این امر آگاهی می یابد و شیرین را بر دوش می گیرد و شاهانه به قصرش می رساند و خبر این ماجرا به خسرو می رسد . خسرو که استقامت فرهاد را در ربودن شیرین می بیند و به این اندیشه می افتد که شاید وی روزی بتواند بیستون را شکاف دهد پس اخبارهای جعلی در شهر پراکنده می کند و قاصدی نزد فرهاد می فرستد که شیرین فوت شده است . فرهاد که در بالای کوه مشغول کندن بیستون بود با شنیدن خبر درگذشت شیرین دیگر ادامه راه برایش غیر ممکن بود و هیچ تمایلی به زندگی نداشت پس خود را از بالای کوه به پایین پرت میکند و جان می سپارد . مریم همسر خسرو پس از مدتی فوت یا مسموم می شود.
خسرو پس از مدتی دوباره در اندیشه ی شیرین، دست به نوشتن نامه هایی برای او می زند . شیرین پس از مدتی ....
- ۹.۴k
- ۱۶ اسفند ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط