چه حقیرند مردمی که نه جرت دوست داشتن دارند و نه ارادهی

چه حقیرند مردمی که نه جرأت دوست داشتن دارند و نه اراده‌ی دوست نداشتن
و نه لیاقت دوست داشته شدن و نه متانت دوست داشته نشدن
و مدام شعر عاشقانه می‌خوانند و تراژدی غم‌انگیز انسان این است که آنچه هست، نباید باشد
و آنچه باید باشد، نیست و همه حرف‌ها همین است وهمه‌ی دردها همین جا است.
درد روح این است و این است که: «انسان شقایقی است که با داغ زاده است.»

دکتر شریعتی
دیدگاه ها (۱)

هر لحظه را به گونه‌ای زندگی کن که گویی واپسین لحظه است و کسی...

اگر پروردگار برای لحظه‌ای فراموش می‌کرد که من عروسکی کهنه‌ام...

حرف‌هایی هست‌ برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی‌گوییم.. و حرف‌ه...

بیا متفاوت باشیمهمسفر! در این راه طولانی، که ما بی‌خبریم و چ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط