قبل ازعملیات رمضان برای شناسایی رفته بود جلو برگشت

قبل از عملیات رمضان، برای شناسایی رفته بود جلو، برگشت .

تیر خودره بود به سینه ش.

سریع فرستادیمش بیمارستان اهواز. یک روپوش پزشکی پیدا کردم و بردم برایش .

همان را پوشید و یواشکی از بیمارستان زدیم بیرون .

توی راه سینه ش را فشار می داد. معلوم بود هنوز جای تیر خوب نشده.

بهش گفتم « اینجوری خطرناکه ها. باید برگردیم بیمارستان.»

گفت« راهت رو برو. شاید به مرحله ی دوم عملیات رسیدیم.»
دیدگاه ها (۲)

یک سال بعد از شهادت برادرش حمید ، به دیدار امام خمینی(ره) می...

مراسم تشییع پیکر پاک شهید مدافع حرم حبیب روحی‌چوکامی فردا سا...

حاجی آنطور درخودت رفته ای دلم غصه اش میشود ...سرت را بالا بگ...

«شبی به یاد ماندنی» ایشان همیشه تبسم بر لب داشت و در نگاه چش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط