قبل ازعملیات رمضان برای شناسایی رفته بود جلو برگشت
قبل از عملیات رمضان، برای شناسایی رفته بود جلو، برگشت .
تیر خودره بود به سینه ش.
سریع فرستادیمش بیمارستان اهواز. یک روپوش پزشکی پیدا کردم و بردم برایش .
همان را پوشید و یواشکی از بیمارستان زدیم بیرون .
توی راه سینه ش را فشار می داد. معلوم بود هنوز جای تیر خوب نشده.
بهش گفتم « اینجوری خطرناکه ها. باید برگردیم بیمارستان.»
گفت« راهت رو برو. شاید به مرحله ی دوم عملیات رسیدیم.»
تیر خودره بود به سینه ش.
سریع فرستادیمش بیمارستان اهواز. یک روپوش پزشکی پیدا کردم و بردم برایش .
همان را پوشید و یواشکی از بیمارستان زدیم بیرون .
توی راه سینه ش را فشار می داد. معلوم بود هنوز جای تیر خوب نشده.
بهش گفتم « اینجوری خطرناکه ها. باید برگردیم بیمارستان.»
گفت« راهت رو برو. شاید به مرحله ی دوم عملیات رسیدیم.»
- ۶۹۳
- ۲۰ آذر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط