رو تخت دراز کشیدم که یاد بورام افتادم نه وای پیش بابا

+رو تخت دراز کشیدم که یاد بورام افتادم نه وای پیش بابا
به یه بادیگارد که جلوی در اتاق بود گفتم میشه منو ببرین پیش ارباب
=هوم راه بیافت
تق تق
=ارباب
_ها
=ایشون کارتون دارن
_میتونی بری
=بله
_بنال
+ارباب زمین افتادم ارباب به پاتون میافتام لطفا بریم عمارت ما من یه خواهر هقق کوچولودارم ۶ سالشه اون بچه گناهی نکرده هقق که زیر شکنجه های بابام قرار بگیره هققق لطفااااااا هقققق
_ببینم فکر کردی باور میکنم تو یه تک فرزندی
+باشه من نمیام‌ شما برین تو رو خدا من وقتی ۱۷ سالم بود مامانم حامله بود یعنی بورام رو وقتی اونو به دنیا. اورد فوت کرد هققق ارباب لطفا اون هقق یا خدا اصلا نمیدونم الان به خاطر اون لیوان شکسته تنبیهش کرده یا نه هقق ارباب لطفاااااا
_دلم‌ سوخت اره من با این دختر میخوام انتقام مادرمو بگیرم نه با اون دختر کوچولویی که میگه اگه دروغ بگه چی
+ارباب گوشیم هست عکس ازش زیاد دارم عکسشو گذاشتم پس زمینه لطفا ببینین
_گوشیشو دیدم راست میگفت
+ارباب قول میدم براتون دردسری درست نکنه فقط تو اتاق بمونه
_خیلی خب راه بیافت
+چشم خیلی ممنون
۲۰ دقیقه بعد رسیدیم
جیمینم‌پشتم‌میی اوند باا من تو عمارت
در رو که زدم بورام باز کرد زخمی بود لباسش پاره بود چه بلایی سرش اورده
هقق اجی
+بورام چ.چه ب.بلایی س.سرت اومده
#بعد اینکه تو رفتی منو شروع کرد زدن اجی دستم‌میسوزه با قاشق زد رو دستم ۲ دقیقه نگهش داشت
_وقتی اون دختر رو دیدم دلم سوخت وقتی اون حرفا روز زد سریع رفت سمت ا.ت و بغلش کردم
+ارباب لطفا میشه بیاد باهامون
_هوم اره
+ممنون
#اجی ایشون کیه خیلی جذابن
+بورامممممم
_خندم گرفت
#ببخشید ( خنده کوتاه )
+کوفت
دیدگاه ها (۱)

#خیلی خب _رسیدیم ا.ت بورام و برد اتاقش تا زخماشو پانسمان بکن...

&پسرم ÷خفه شوووووووو من‌پسر تو عوضی نیستم چجوری دلت میاد با ...

#اجی اجی تو رو خدا بلند شو هققق +از خواب بلند شدم‌دیرم بورام...

انتقام شخصیت ها : ا.ت +جیمین _ بورام خواهر ا.ت #بابا ا.ت & ر...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟔عشق مافیاویو جیمینساعت 7:00 شب هست تا 1:00 ساعت دیگه م...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟕عشق مافیاویو بورام یه نفر اومد دنبالم که ببرتم تو عمار...

WISH MEET YOU PART 13سوجو. چند سال پیش وقتی توی جشن تولد خوا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط