سی را تاب دیدار سر زلف پریشان نیست

ڪسی را تاب دیدارِ سر زلفِ پریشان نیست
چرا آشفته میخواهی خدایا خاطر ما را ؟ #فاضل_نظری
#جووووون_پریشونیش_کجا_بود_آخه
دیدگاه ها (۰)

اے ڪہ ازڪوچہ ۍ معشوقہ ۍ مامیگذرےمـــــگہ معشــوقِ خودت ڪوچہ ...

اگر از قندِ لبت ، حومہ ‌ۍ قمشعبہ ۍ سوهان بزنیپوزِ این حاج‌ ح...

هرڪجا عاشق بہ بن بستی رسد ، حرفش فقطاز سرِغم"هرچه پیش آید خو...

چشـــم هرڪس بہ تـــو درویش نباشد فی‌الفور ڪــور خواهد شد عزی...

خوب کردی که رخ از آینه پنهان کردیهر پریشان نظری لایق دیدار ت...

میگه که:دلبرم چون گل نوبر خرامان می‌رفت...جان من بر سر آن زل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط