مافیای خشن پارت اخر

ات: بر ر ر گه طلاقق (میزنه زیر گریه)

ات زنگ میزنه به کوک:

ات: بیا دنبالم با لحنی سرد

کوک: کجایی مگه

ات: خونه

کوک: خو برا چی بیام

ات: بریم طلاق بگیریم برگه ی طلاق هم الان دستمه

کوک: چی؟ ات ببین ات بزار توضیح میدم برات

ات: ازت متنفرم جونکوک شی متنفرمم(با داد)
(قطع میکنه)

فلش بک جند ساعت بعد





ویو ات:

کوک نیومد خودم میرم دادگاه

(ات میره دادگاه و طلاق رو کامل میکنه)


ویو کوک:

وای خدا چیکار کنم ات برگه رو دیده اما بهتر بزار ازم متنفر شه نمیخوام بعدا دلتنگم بشه باورم نمیشه دیگه اون لبخندش و چهره ی معصومش رو نمیبینم

کوک: اه (عربده)

طلاق رو که تموم کردم رفتم دنبال یه کار پاره وقت که یه کار جور کردم رفتم خونه وسایلم رو جمع کنم دیدم کوک نشسته رو صندلی بهش اهمیت ندادم وسایلمو جمع کردم وقتی خواستم کارت بانکیم رو بردارم کوک دستشو بالا اورد و کارتمو شکست بغض کردم و از خونه رفتم بیرون

(ده دقیقه بعد از رفتن ات)

کوک: چقدر زدی به کارتش

☆: قربان حداقل 10 میلیارد وون

کوک: خوبه

ویو ات:

رفتم یه کارت جدید با همون حساب باز کردم دیدم 10 میلیارد توشه باورم نمیشه یعنی کار کوکه؟

اهمیتی ندادم یه خونه ی خیلی کوچیک خریدم و یه زندگی پر غم و اندوه رو شروع کردم با یه بچه

فلش بک 1 سال و نیم بعد:









ویو کوک:

الان یک ساله با یونا ازدواج کردم یه ازدواج با عشق یک طرفه یونا دلم میخواست بکشمش ولی نمیتونستم هر اشتباهی میتونست یه تهدید واسه جون ات باشه منم به زندگی باهاش ادامه دادم

ویو ات:

الان دو تا بچه ی کیوت و خوشگل دارم و غم یه شوهر هنوزم دوسش دارم اما با این حال ازش متنفرم دیگه خبری از کپک نشد منم به زندگی با بچه هام ادامه دادم








پایان
(یک پایان غمگین)
(با عرض پوزش)
دیدگاه ها (۱۱)

🤍های یه خبر خوب دارم🤍

♡My charming boss♡

مافیای خشن پارت هجدهم

مافیای خشن پارت هفده

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟒عشق مافیاویو بورام ساعت 8:30 از تخت اومدم بیرون یه دوش...

عشق چیز خوبیه پارت ۱۲ بادیگارد اومد بادیگارد : قربان فهمیدم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط