اتش سرد

اتش سرد
#پارت ۳
شرطا واقعا کم بود ولی نرسوندین 🥺
ا.ت:باشه باشه دوربین مخفیاتون کجاست(شروع میکنه به گشتن اتاق )
یونگی:باور نمیکنی؟
راوی:اینم بگم الان که تو پارت قبل خوندین که که دندوناشو نشون داد یعنی چی؟یعنی یونگی الان ومپایره
ا.ت:چرا باید باور کنم؟
(یونگی دست ا.ت رو میگیریه و دندونای نیششو وارد دست ا.ت میکنه و یکم از خونشو میمکه)
)چند دقیقه بعد یونگی درحال پانسمان دست ا.ت)
یونگی:حالا چی؟
ا.ت:برای چی یا ومپایر باید یه انسان رو بگیره؟مت فقط رفته بودم تو جنگل قدم بزنم!چرا منو گرفتی؟
یونگی:تو یه ویژگی داری که فقط من تونستم ببینمش نه بقیه.....ا.ت....تو انسان نیستی تو توانای اینو داری که همچو الاغ رو مخم راه بری (یونگی ا.ت رو ایسگا کرده بود😂)
ا.ت:ومپایر خر (تو ذهنش)
یونگی:خر خودتی
ا.ت:یااااا میشه ذهنمو نخونی؟شاید من اومدم خودمو به فحش کشیدم تو باید بفهمی؟
یونگی:اوممممم نمیدونم شاید😏
ا.ت:ولی من هنوز گشنمه
یونگی:پاشو بریم پایین

راوی :رفتن پایین درحال خوردن صبونه
ا.ت:از بچگیت بهم بگو
یونگی:فوضولیش به تو نیومده(کمی ناراحت)
ا.ت:اومم باشه ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم
ا.ت تو ذهنش:میدونم داره ذهنمو میخونه ولی بهش فکر نکردم که نفهمه تو ذهنم گفتم:مامانی.....کجایی؟چرا نمیبینی من شدم زندانی یه خوناشام؟کجایی؟(ا.ت بغض سگی ام کرد که یونگی باور کنه)
یونگی:امممم ا.ت الان که تو اینجایی.....مامانت نگرانت نمیشه؟
ا.ت:مامانم مرده(بغض سگی تر)
یونگی :متاسفم
ا.ت:نباش...هرکی رفتنیه میره هوففففف من سیر شدم میرم اتاقم





شرط نمیزارمولی خداییش حمایت کنید
مرسی کیوتا❤🤗