که دیدم یه مرد داره با کلاه و ماسک تعقیبم میکنه پا تند کر

که دیدم یه مرد داره با کلاه و ماسک تعقیبم میکنه پا تند کردم که سریع تر برسم ولی اومد نزدیک میخواست بیهوشم کنه که من با یه حرکت از پشت خوابوندمش رو زمین و نشستم روش و دستاشو گرفتم
+هوععییی مرتیکه
مرده: چته
+درست حرف بزناااا
مرده: اگه نزنم چی میشه
+اگه نزنی....
مرده:چی میشه
دستشو گرفتم و جوری به زمین فشارش دادم که نزدیک بود خون بیاد
+استوخوناتو میشکنم
کلاهشو ور داشتم و با کسی که دیدم پشمام ریخت
اون....اون....جیمین بود
_وحشی دستم
+امممم....تقصیر خودته میخواستی عین قاتلا نیفتی دنبالم
_خب تو چرا از فرار میکردی....ها
+نمیدونم🔪
_چه جالب🗿
_خیلی رو مخمی
+همچنین عیزم
بهش چشم غره رفتمو
برگشتم خونه که دیدم.....




درود متاسفم ولی قبلی پیاماش بسته شد پس مجبور شدم یه بار دیگه بنویسمش
لایک:۹
کامنت:۹
دیدگاه ها (۱۳)

کیوتتت

من غششش

مروارید سفیدم

سلام سلام دیوونه

رمان سوکوکو _ پارت 17

#رویای #جوانی#پارت_۸خیلی خوشحال بودم که یکی دیگه تو گروهمون ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط