پارت هشتم

پارت هشتم

ا/ت ویو
رفتم دو در دیدم ته اونجاست رفتم سمتش گفتم

ا/ت،، سلام ته

ته،، سلام ا/ت خوبی

ا/ت،، ممنون تو خوبی

ته، آره ممنون ، میگم ا/ت من میخواستم ی چیزی بهت بگم اما اینجا نمیشه میشه بری آماده شی تا باهم بریم پارک

ا/ت،، باشه ی دقیقه صبر کن حالا میام

__________________________________

ا/ت،، مامان من با دوستم میرم بیرون زود برمی‌گردم

م ا/ت،، باشه، دخترم زود برگرد

ا/ت باشه
رفتم آماده شدم ، همراه ته رفتیم پارک تا سر ی نیمکت نشستیم

ا/ت،، خب بگو می‌شنوم

ته،، ا/ت بیبین من باید به خاطر بابام یعنی به اجبار بابام ازدواج کنم فقط برای شرکت همین، ولی مشکل اینجاست که کسی رو سراغ ندارم ، تو با من ازدواج کن
تا ۱ ماه فقط طول می‌کشه بعد اگه تو خواستی از هم جدا میشیم، ولی ا/ت من واقعا تو رو دوست دارم یعنی از همون اول مدرسه تا الان عاشقت بودم
قول میدم اگه باهام ازدواج کنی عاشقم میشی
ولی من از تو از همون اول خوشم مومد، و دیوانه وار عاشقت بودم
من نمی‌دونستم چطوری بهت بگم با خودم فکر میکردم که ی روز بابام بهم گفت که باید ازدواج کنم
من گفتم چه بهتر بهونه دارم تا بهت واقعیت رو بگم و این واقعیت اینکه (دوست دارم ،، دیوانه‌ وار عاشقتم )
حالا تو نظرت رو بهم بگو

ا/ت،، راستش من.....من.....من دوست پسر دارم و عاشقشم هم من عاشقشم هم اون عاشقمه،

ته،، ..


لایک کنید ❤️
دیدگاه ها (۱)

روزمون مبارک 🥳روز دختر مبارک ❤️❤️🥳هرکس دختر ی قلب قرمز کامنت...

پارت نهم ته، چی؟ امکان نداره من تو رو دوست داشتم ا/ت،، امکان...

پارت هفتم ا/ت ویوبه فکر اینکه قبول کنم یا نکنم خوابم بردصبح ...

پارت ششم ا/ت ویو پیاده شدم راه افتادم ، رفتیم داخل بعد کوک گ...

love Between the Tides²⁶رفتم سوار ماشین شدم تهیونگ: دو ساعت ...

love Between the Tides¹⁹(باید اعتماد میکردم یا نه) بعد از چن...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط