پر

ﻋﻄﺮ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﺴﺖ ﻣﺴﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ ..
ﻓﺎﺭﻍ ﺍﺯ ﻏﻢ ، ﺧﻮﺩ پرﺳﺘﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ .
ﻧﻢ ﻧﻢ ﺑﺎﺭﺍﻥ،ﺍﺳﯿﺮﻡ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
ﯾﺎﺩ ﺍﯾﺎﻡ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ .....

ﯾﺎﺩ ﺩﻭﺭﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻬﺎ پاﮎ ﺑﻮﺩ .....
ﭼﺸﻤﻬﺎ ﮔﻮﯾﺎﯼ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﺎﺏ ﺑﻮﺩ.....

ﻋﺸﻘﻬﺎ ﺑﻮﯼ ﻫم آﻏﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ....
ﻗﻮﻟﻬﺎ ﺭﻧﮓ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ
ﺩﺳﺘﻬﺎ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﯽ ﻧﺒﻮﺩ
ﻗﻠﺒﻬﺎ ﺁﻫﻮﯼ ﻫﺮ ﺩﺷﺘﯽ ﻧﺒﻮﺩ ....

ﻋﻬﺪﻫﺎ ﺳﺎﺩﻩ ،ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺭﯾﺸﻪ ﺑﻮﺩ.....
ﻋﺎﺷﻘﺎﻥ ﺭﺍ ﮐﻮﻩ ﮐﻨﺪﻥ پیشه ﺑﻮﺩ ...
دیدگاه ها (۱)

من که کاری به کار کسی نداشتم !انتهای خیابان پاییـزنشسته بودم...

به من میگفت:کم حرف میزنی......باورکنیدهرکس چشمانش را می دیدا...

نبض زندگی ام با صدای نفسهای تو میزند...قشنگترین صدای زندگی ا...

. چنانم کرده ای عاشق که بی عشق تو ویرانمتویی روحم تویی جانم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط