اشک در دامنم آویخت که دریا باشم

...
اشک در دامنم آویخت کـــــه دریا باشم
مثل چشم تو پر از شوق تماشا باشم

خواب دیدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت

یک نفر مثل پـــــری یک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت

آخــــــرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد
یک شبه، یک شبه دیوانه چشمان که شد

#محمدحسین_بهرامیان
#گل
#اشک #دامن #آویخت #دریا #چشم #شوق #تماشا #خواب #دل #محرم #پری #نظر #نگاه #خسته #آتش #آخرش #دیوانه #یک_شبه #چشمان #گلفروشی_محله #مرداد #تابستان
#flowers
#flower
دیدگاه ها (۰)

...من به دستان تو پل بستم به زیباتر شدناز تو میخواهم از این ...

...گل کرده در زمین، کَرَم آسمانیتآغوشِ باز می‌رسد از مهربانی...

...روزی که تو بیایی، ما جور دیگری سبز خواهیم شدبه آمدنت یقین...

...چون آهوی خرامان، مستانه میگریزیاز ما کشیده دامان، مستانه ...

_درخت باشم ... یک‌ گوشه ی این دنیای بزرگ افتاده باشم تنهای ت...

صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو یا دل از ماندن تو سیر شود بع...

مادر نامت را که می نویسمقلم می لرزددل می لرزدجهان آرام می شو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط