عشق من

۳ عشق من

پارت : ۲

ویو جونگ کوک : بلاخره دیدمش

پرش به گذشته

یک بار ات رو توی مغازه دیده بودم که داشت گوشت میخرید منم از سر کنجکاوی دنبالش رفتم که دیدم داره به گربه ها گوشت میده
یهو موهاش رو داد پشت گوشش ، خیلی زیبا و بانمک بود . همون موقع قلبم شروع به تند تند تپیدن کرد احساس عجیبی داشتم نمیدونستم اسم این احساس چیه
منم که گیج شده بودم خودم رو زدم به اون راه از اونجا رفتم .




ویو جونگ کوک : وارد کلاس شد . سریع شناختمش . دوباره قلبم رو به تپش انداخت
دیدم تهیونگ هم همراهش وارد شد و
اومدن سمت من

تهیونگ : سلام .
جونگ کوک : سلام
داشتم با تهیونگ حرف میزدم که اون اومد جلو و سلام کرد .
ویو ات : سلام . من ات هستم
ویو جونگ کوک قلبم تند تر میزد به خودم گفتم آروم باش جونگ کوک یک نفس عمیق
کشیدم و بهش گفتم
سسلام . من جونگ کوکم

بعد معلم اومد تو کلاس .همه رفتن سر جاشون نشستن

ویو ات معلم خودش رو معرفی کرد و شروع کرد به حرف زدن
من که اصلا حواسم نبود و داشتم به جونگ کوک فکر میکردم و زل زده بودم به اون
که
دیدگاه ها (۰)

عشق منپارت :۳ که معلم گفت ویو معلم : بچه ها مثل همه سال ها ...

دختر خوشگلم جیسو 💖💖💖💖

اینم میکاپ و مدل موی ات نظرتون چیه 🙃

لباس فرم مدرسه ی ات

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟑عشق مافیاویو جونگ کوک از خونه اومدم بیرون رفتم به کافه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط