آذر

10آذر1400؛
روزیِ‌که‌بابا سروش باانتشارِپستی
ازوجودِ‌دخترِنازدونه‌شون‌خبردادن🦋🥹..
پرنسس کوچولوی‌من‌🪽
تو‌هدیه‌خدایی‌برای‌من‌‌برای‌قلب‌من
وقتی‌فهمیدم‌دونفر‌از‌کسایی‌که‌جزئی‌از
وجودِ‌من‌هستن‌خدا‌بهشون‌یه‌فرشته‌داده
مات‌ِ‌مات‌بودم‌
ماه‌کوچولو🌙،
مانه چهره‌یِ‌توروندیده بودیم
اماتـوباهمون‌عکس از
پای نازُلطیفت🌸؛
جاتـو،تویِ‌قلبامون‌پیداکردی:)
ریشه‌ی‌عشقی‌که‌تـو،
تویِ‌دلم‌کاشتی‌روزبه‌روزعمیق‌ترمیشد..🫴🏻
بی‌اختیارقلبم‌ازدلتنگی‌برات‌پرپرمیزد💘؛
بادیدنِ‌حتی‌کوچیک‌ترین‌نشونه‌ازتــو؛
قلبم‌تویک‌لحظه‌عمیق‌ترین‌خوشحالی‌روتجربه‌میکرد✨
تویه‌جوری‌برایِ‌قلبم‌عزیزشدی‌ که خودمم ماتم برده بود چه جوری یه نفر رو اینقدر دوست دارم🥹
‹یارا😭💕›
وقتی اسم نازتو زیر پست بابا سروش خوندم
ازذوقِ‌زیادنمیدونستم‌چیکارکنم؟
کجابرم؟ به‌کی‌بگم؟:))
این‌حالُ‌کسی‌قراره‌درک‌کنه‌یانه؟:)
زودسرچ‌کردم‌توگوگل‌..
دیدم‌نوشته‌:
«یارابه‌معنایِ‌ شجاعت»
ازقشنگیِ‌اسمت‌‌ماتم‌بره‌بود😭🫴🏻(((:
اون‌شب‌تاخودِصبح‌داشتم‌اسمِ‌قشنگت‌رو،
زمزمه‌میکردم‌ُ‌ازذوق‌تااوجِ‌ابرامیرفتمُ برمیگشتم))
این اسم برازندته دختر شجاع رفیعی:)
یک سال انتظاربرایِ‌دیدنِ‌رویِ‌مـاهِـ‍‌ت‌ادامه‌داشت🫠،،
من‌توروهرشب‌تورویایِ‌خودم‌تصورت‌میکردم،
انقدرمیشستم نگات‌میکردم تاچشام‌خواب‌برن✨🫴🏻:))
وقتایی‌که‌بی‌حوصله‌ُدلگیرم
تـوروکنارم‌تصورم‌میکنم‌ُساعتایِ‌ارزشمندی‌رو
کنارِتــومیگذرونم❤️‍🩹'>>>
تاازحالِ‌بدفرارکنمُ‌باتوبه‌آرامش‌برسم🫧!
اون‌وقتایی‌که‌کلافه‌میشم‌ازندیدنت،
ازدلتنگیِ‌زیادنمیدونم‌چیکارکنم؟
چجوری‌به‌خداالتماس‌کنم‌‌که‌بتونم‌اون‌رویِ‌ماهِت‌ُ‌ببینم؟
اون‌موقع‌هایی‌ازهجومِ‌این‌دلتنگی
خودموبغل‌میکنم‌وساعت‌هابه‌پهنایِ‌صورت
برات‌گریه‌میکنم..
تــوروتویِ‌خوابام‌پیدات‌میکنم🫂))
چهره‌یِ‌ماهت‌رومیبینم، به‌آغوش‌میکشمت،
نوازشت‌میکنم، باهم‌کلی‌بازی‌میکنیم،
یاحتی‌تویِ‌بعضی‌ازخوابام‌کلی‌ازت‌عکسُ‌فیلم
تویِ‌گوشیم‌ثبت‌می‌کنم🫠؛
وقتایی‌که‌ازخوابایی‌که‌توروتوشون‌دیدم‌بلندمیشم،
یه‌حالِ‌غریبی‌دارم..
هی‌حس‌میکنم‌تمام‌اون‌خواب‌واقعی‌بودُ
من‌تورودیدمت، ازت‌کلی‌عکس‌ُ‌فیلم‌گرفتم🫴🏻
میام‌تویِ‌گوشی‌دنبالِ‌عکسُ‌فیلمات‌میگردم
وقتی‌که‌پیداشون‌نمیکنم،
اونجاس‌که‌گونه‌هام‌خیس‌میشن🙂!
یاراجداازهمه‌یِ‌اینا..
توبرایِ‌من‌نــورِاُمـیـدی✨💕>>
تودرست‌جایی‌میرسی‌که‌به‌تَه‌رسیدم..
توبااومدنت؛
اشکاموپاک‌میکنی‌ُخنده‌رولب‌میاری🥹››
آتیشِ‌دلمُ‌خاموش‌میکنی‌ُشادی‌به‌قلبم‌مییخشی❤️‍🩹!
نااُمیدی‌ُازدلم‌بیرون‌میکنیُ‌اُمیدُمهمونِ‌دلم‌میکنی🌱-
توانقدروُجودت‌قشنگِ‌که
من‌قربونِ‌لحظه‌به‌لحظه‌یِ‌بودنت🩷>>>
[نمیدونم‌چیاروگفتم‌چیارونگفتم😩!
حقیقتااصلاباورم‌نمیشه‌که‌سه‌سالِ‌شدی🙂😭..]
دُخــتــرِنـازِبـابـا سروش و مامان فرناز🎀؛
سِـوُمـیـن‌سـالِ‌بـودَنِـت‌تـوایـن‌دُنـیـا‌مُـبـارَك‌تـریـن‌بـاشـه🫶🏻
،تو‌این‌سه‌سال‌‌زندگی‌من‌به‌دونه‌دونه‌ی‌نفس
هات‌وصل‌بود‌‌‌مطمئنم‌که‌قراره‌کلی‌دلتنگ‌این‌روزا‌بشم🫠✨
جون‌پناه‌‌خستگی‌هام:))))
الهی‌که‌همیشه‌تنت‌سالم‌‌باشهُ
ازهرچی‌چشمِ‌بَـدِتاهمیشه‌به‌دورباشی🪬>>
خدانِگهت‌دارِبرایِ‌مامانُ‌بابانارگیل‌کوچولو🥥،
نیهان من‌؛
اینوبدون‌که‌خیلی‌خیلی‌دوسِت‌دارم🫀👼🏻»
#یارا_رفیعی
دیدگاه ها (۰)

تقریبادوروز‌پیش‌بود‌که‌داشتم‌‌از‌دلتنگی‌زیاد‌برات‌گریه‌میکرد...

چقد خوشحالی به اهلِ این خونه میاد ❤️‍🩹 :))بعد از خدا؟قطعا پر...

تو اینقدر خوشگلی که نمیتونم توصیفت کنم ولی: تو دلیل آرامش ر...

اسطوره عزیزمن🥹❤️#نیمار_جونیور

●بال های سیاه و سفید○پارت 12

اولین نگاه_𝗽𝗮𝗿𝘁𝟱بعد از اون روز رئیس اونقدر حواسش بهم بود که ...

yek tarafe part : 4

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط