Black life

Black life
(Part 3)

& دیگه وقتشه آماده باشین
به ادمام گفتم دستاشونو ببندع و بشینن روی زمین بچه هام از ترس رفتن آخرین گوشه کلبه و خیره شدن اصلا برام مهم نبود چی میشه حتی برام مهم نبود که اون بچه ها آخر زندگیشون چی میشه
ماشع رو کشیدم خیلی دیگه برام هیچی مهم نبود تنها چیزی که مهم بود برام اون مدارک لعنتی بود
& هه باید بعد کشتن شماها برم سراغ برادرت و خانوادش از اولشم از خاندانتون متنفر بودم بنابراین کشتن شماها به نعفمه

∆ داشتم به بچه هامون فک میکردم به خونه به کارم قرارع آخر زندگیشون چی بشه قرارع پیش کی زندگی کنن اونا اینجا هیچ فامیلی ندارن و عموهاشونم دوستشون ندارع ولی از ات خیالم راحته مطمئنم سونگمین کمکش می‌کنه و بزرگش می‌کنه بهش اعتماد دارم دلم براشون میسوزه که قرارع این صحنه رو ببینن این صحنه برای بچه ها تا آخرین لحظه زندگی مثل یه غم و نفرت میمونه

& شلیک کردم اولین گلوله به قلب مادرشون اون لحظه بچه ها همش جیغ و داد میزدن از این بی رحمی لذت میبردم دخترک که هنوز نمیدونست چی شده و فقط از شدت زیاد صدای گلوله میترسید و گریه میکرد پسرک بی گناهی که همش خیره بود و اشکاش قول قول می‌ریخت انگار تمام زندگیش عین یه فیلم داشت براش برای آخرین بار مرور میشد و در آخر هم آخرین گلوله به سر آقای کیم فرود اومد هردو فرشته اونجا به اسمون هدایت شدن و الان دوتا بچه تنها و بی کس موندن شما چی فکر میکنین؟! فکر میکنید چی میشه ؟!

ویو سونگمین
نه ....نه باورم نمیشه من تو این سن دارم مرگ پدر و مادرم رو جلو چشمام میبینم نمیشه نمیزارم اینطوری تموم بشه باید اون حرومزاده رو وقتی بزرگ شدم پیدا کنم من الان چیکار کنم یه پسر بچه نه ساله یه دختر یه سالع ما اینجا هیچ کس و نداریم خانواده پدری و مادریم همه فوت کردن یعنی بهتره بگم کشته شدن دلیلشم هیچ وقت پدر و مادرم بهم نگفتن شاید باید بیشتر بزرگ بشم و بفهمم
الان باید از جنگل بریم بیرون ولی جنازه ها چی؟!

م..ن الان چیکار کنم نمیتونم کاری بکنم

باورم نمیشه مجبور شدم جنازه های پدر و مادرم رو توی اون کلبه نفرت انگیز ول کنم زدم به جاده تا پیاده برگردیم خونه جاده خلوت و سکوت بود همه خاطرات تو ذهنم مرور میشد ولی از دستم کاری بر نمیومد دستای کوچیک ات تو دستم بود عروسک صورتی رنگش تو بغلش بود و از هیچی خبر نداشت ولی یادم میاد مامانم بهم گفته بود همیشه مراقب ات باشم اون تنها کسیع که دارمش





بنظرتون چی میشه🤔


نظر بدین که خوبه یا نه اگه بده نزارم
دیدگاه ها (۲)

Black life(Part 4 ) ویو سونگمینداشت شب میشد دیگه توان راه رف...

خب حالا یه توضیح درباره اون مدارک مهم توی فیک باید بهتون بگم...

Black life(Part 2)تا اینکه صدای گلوله اومد اولین ضربه به پنج...

Black life ( Part 1) علامت ات+ علامت سونگمین _علامت آقای کی...

فیلیکس: چیییییییییی؟؟؟؟( چشماش خون شد)ات: هی اروم باش همین ک...

سلاممممممببینید چقدر خوبم بین کلاسام براتون داستان مینویسم😂👌...

you know you,re on my mind....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط