پارت

#پارت255



صدا : پس عاشق آرش شدی

نمیدونم چرا یهو خندم گرفت غیر ممکنه که عاشق ارش باشم یعنی اصلا امکان نداره اخه منو چه به ارش !!

دنیامون باهم فاصله داره ، اون هیچ وقت به من دل نمیبنده چون تو امریکا از من بهترم دیده ... اره هیچ وقت به من دل نمیبنده !!

تکیه مو از در گرفتم رفتم سمت میزنم رو صندلی نشستم سرمو رو میز گذاشتم ... صدای بم آرش به گوش رسید :

خیلی ممنون ازتون واقعا نمیدونم چطور جبران کنم مرسی ازتون لطف دارید ...

دیگه به حرفاشون گوش ندادم دستمو رو گوشام گذاشتم بدم میاد ارش به اونا توجه میکنه ولی به من ... بدمم میاد

پامو محکم رو زمین کوبیدم و از جام بلند شدم خواستم برم سمت در که نمیدونم یهو چی شد و پام گیر کرد به میله پایین میز و خوردم زمین

از درد اخی گفتم و دستمو رو زانوم گذاشتم لعنتی خیلی دردم اومد به سختی از جام بلند شدم و رو صندلی نشستم شلوارمو بالا دادم


رو زانوم قرمز شده بود و به شدت میسوخت ، خدا بگم چیکارت کنه میز

خواستم شلوارمو پایین بزنم که یهو در باز شد دستم رو شلوارم خشک شد و سرمو بلند کردم با دیدن ارش تو چارچوب در چشمام گرد شد


اونم متعجب به من نگاه میکرد با دیدن پام متعجب در رو بست و ...
دیدگاه ها (۱)

#پارت256در رو بست اومد پیشم کنارم رو زانو نشست و نگران گفت :...

#پارت257سعی کردم این افکار رو از خودم دور کنم و تمرکزمو بذار...

#پارت254اهانی گفتم و تکیه مو دادم به میز ... هم خوشحال بودم ...

#پارت253نگاهی به دختره انداختم لبمو با زبون تر کردم و گفتم :...

꧁ 𝘿𝙖𝙧𝙠 𝙡𝙞𝙛𝙚 ꧂𝙥𝙖𝙧𝙩⁵⁷اروم تو راه رو عمارت راه میرفتم... تمام ف...

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

برادرای هایتانی پارت ۷

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط