کاش براتوم مهم بودم
پارت ۱۸
راستش بجز اینا من هنوز خیلی ازتون میترسم نگرانم دوباره کتکم بزنید واقعا ازتون میترسم (گریه شدید)
(تهیونگ با تعجب به هانول نگاه میکنه و بعد بغلش میکنه و میبوستش)
ته. قربونت برم آروم باش نگام کن یه لحظه
(سرشو میاره بالا و نگاهش میکنه)
ته. وای خدا ببین با چشمای خوشگلت چیکار کردی آخه واسه چی اینجوری کردی عزیزم (اشکاشو پاک میکنع)
ببخشید داداش
ته. اشکال نداره قربونت برم ولی چرا اینارو این مدت بهمون نگفتی آخه
ببخشید نمیخواستم ناراحتتون کنم
ته. نه قربونت برم ناراحت چیه ولی ما واقعا بخاطر کارامون پشیمونیم عزیزم
اشکال نداره داداش خودتون رو ناراحت نکنین من شما رو بخشیدم
ته. مرسی عزیزم ولی دیگه نگران نباش دیگه هیچ موقع قرار نیست رفتارمون مثل قبل بشه
ممنونم داداشی
ته. خواهش میکنم گلم راستی دیگه از ما نترس ما دیگه کتکت نمیزنیم و کارامون رو تکرار نمیکنیم عزیزم
واقعا ؟
ته. آره
قول میدید؟
ته. آره عزیزم قول میدم از طرف هممون
مرسی داداشی خیلی ممنونم
ته. خواهش میکنم قربونت برم
خدانکنه داداشی
ته. خیلی خب عزیزم الان یکم بخواب که بهتر شی باشه؟
چشم داداش خیلی ممنونم
ته. خواهش میکنم (بوسش میکنه)
(لبخند میزنه و میخوابه)
ویو تهیونگ:
وقتی هانول اون حرف هارو زد حالم خیلی بد شد باورم نمیشه ما این کار هارو با خواهرمون کردیم واقعا پشیمونم اما الان اون مارو بخشیده باید جبران کنیم براش وقتی خوابید از اتاق رفتم بیرون پیش اعضا دیدم رو مبل نشستن رفتم پیششون تا موضوع رو بهشون بگم و....
حمایت کنین بعدی رو الان میذارم ببخشید دیر شد♡
راستش بجز اینا من هنوز خیلی ازتون میترسم نگرانم دوباره کتکم بزنید واقعا ازتون میترسم (گریه شدید)
(تهیونگ با تعجب به هانول نگاه میکنه و بعد بغلش میکنه و میبوستش)
ته. قربونت برم آروم باش نگام کن یه لحظه
(سرشو میاره بالا و نگاهش میکنه)
ته. وای خدا ببین با چشمای خوشگلت چیکار کردی آخه واسه چی اینجوری کردی عزیزم (اشکاشو پاک میکنع)
ببخشید داداش
ته. اشکال نداره قربونت برم ولی چرا اینارو این مدت بهمون نگفتی آخه
ببخشید نمیخواستم ناراحتتون کنم
ته. نه قربونت برم ناراحت چیه ولی ما واقعا بخاطر کارامون پشیمونیم عزیزم
اشکال نداره داداش خودتون رو ناراحت نکنین من شما رو بخشیدم
ته. مرسی عزیزم ولی دیگه نگران نباش دیگه هیچ موقع قرار نیست رفتارمون مثل قبل بشه
ممنونم داداشی
ته. خواهش میکنم گلم راستی دیگه از ما نترس ما دیگه کتکت نمیزنیم و کارامون رو تکرار نمیکنیم عزیزم
واقعا ؟
ته. آره
قول میدید؟
ته. آره عزیزم قول میدم از طرف هممون
مرسی داداشی خیلی ممنونم
ته. خواهش میکنم قربونت برم
خدانکنه داداشی
ته. خیلی خب عزیزم الان یکم بخواب که بهتر شی باشه؟
چشم داداش خیلی ممنونم
ته. خواهش میکنم (بوسش میکنه)
(لبخند میزنه و میخوابه)
ویو تهیونگ:
وقتی هانول اون حرف هارو زد حالم خیلی بد شد باورم نمیشه ما این کار هارو با خواهرمون کردیم واقعا پشیمونم اما الان اون مارو بخشیده باید جبران کنیم براش وقتی خوابید از اتاق رفتم بیرون پیش اعضا دیدم رو مبل نشستن رفتم پیششون تا موضوع رو بهشون بگم و....
حمایت کنین بعدی رو الان میذارم ببخشید دیر شد♡
- ۱۱.۶k
- ۲۱ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط