عشق واقعی

(عشق واقعی)

پارت۲

از زبون ۱/ت :

واقعا باورم نمیشد اون خر احمق اومده .

*تو اینجا چیکار میکنی

بعد دستم و گرفت تو باهام

&(پوز خند)

(علامت مامان ۱/ت ₩)

₩ ۱/ت تو این رو از کجا میشناسی

* مامان این پسره تو کلاس ما هست امروزم برام شاخ شده بود

آهنگ پخش شد

& کوچولو بیا برقصیم

* برو بابا من با تو خر نمی رقصم

بعد دستمو گرفت باهام رقصید

* ولم کنننن

بلاخره آهنگ تموم شد و منو ول کرد مامانم صدام زد

₩ ۱/ت بیا

*بله مامان

₩ ۱/ت چرا با اون پسره رقصیدی

* خودش به زور منو بلند کرد

₩ اون بزرگ ترین مافیای جهانه

* یا خداااا مامان من بهت نگفتم ولی امروز با این پسره دعوام شد

₩ خدا به دادت برسه

چند دقیقه بعد :

از زبون ۱/ت :

نمیدونم پسره خر رفت به بابام یه چیزی گفت که پسره منو ببره برا خودش و بابام راضی شد اصلا باورم نمیشد آخه بابام خیلی رو من حساس بود نمیدونم پسره بیشعور چی گفت که بابام راضی شد

₩ ۱/ت نمیدونم بابات چیکار کرد که قبول کرد تو با اون پسره بری ولی باید بری برو اتاقت چمدونت رو جمع کن و برو خیلی دلم برات تنگ میشه ولی اصلا نگران نباش درستش میکنم

* اخه چرا ماماننننن ( گریه)

₩ برو عزیزم درستش میکنم

& ۱/ت آماده ای بریم

* بیشعور چی به بابام گفتی که قبول کردددددد

& عههههه درست با من حرف بزن

* مامان بابا خدافظ

خدافظ عزیز دلم درستش میکنم

.....................
دیدگاه ها (۱)

(عشق واقعی)پارت۳ از زبون ۱/ت:منو پسره تهیونگ منو برد تو ماشی...

(عشق واقعی)پارت ۴از زبون ۱/ت:رفتم تو اتاقم خیلی ذوق داشتم سر...

(عشق واقعی)پارت ۱از زبون ۱/ت:سلام۱/ت هستم ۲۶ ساله امروز با ب...

(عشق واقعی)شخصیت اصلی:۱/ت- تهیونگ- یونا-۱/ت ۲۶ سالهیونا ۲۶ س...

پارت بیستو هفتمرفتم و داخل شدم مامانم:الهی فداتشم اومدی!نمید...

خون آشام عزیز (68)

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط