گنه کردم گناهی پر ز لذت

گنه کردم گناهی پر ز لذت
کنار پیکری لرزان و مدهوش
خداوندا چه می دانم چه کردم
در آن خلوتگه تاریک و خاموش

در آن خلوتگه تاریک و خاموش
نگه کردم به چشم پر ز رازش
دلم در سینه بی‌تابانه لرزید
ز خواهش‌های چشم پر نیازش

در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لب هایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم

فرو خواندم به گوشش قصه‌ی عشق
ترا می‌خواهم ای جانانه‌ی من
ترا می‌خواهم ای آغوش جان بخش
ترا ای عاشق دیوانه‌ی من

هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
به روی سینه‌اش مستانه لرزید

گنه کردم گناهی پر ز لذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازوانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود

#فروغ_فرخ‌زاد

گناه
دفتر دیوار
دیدگاه ها (۱)

تو هیچ نقطه ضعفی نداشتیمن داشتم ،منعاشق بودم#برتولت_برشت

گیسو به هم بریز و جهانی ز هم بپاشمعشوقه بودن است و "بریز و ب...

اتفاقِ غریبِ تاریکی ست!روزهایم همه اسیر شب اندحرف ...

کاش اینجا بودی، همین کنارِ خودم !و من یادم می‌رفت که :خسته‌ا...

مرگ

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط