چرا حرف منو باور نمیکنی
۲.
ویو جیمین
رفت و همه پسرا پشت سرش میومدن و توی پشت حیاط مدرسه سر میز نشستن
جونگ کوک: چته داداش
نامجون: راست میگه توی کلاس انگار عصبانی بودی
جیمین: ببین اون دختر خیلی رو مخ من میره و
تهیونگ : خندید کی عمو میشم
جیمین: میخوای عمو بشی یک عموی بهت نشون میدم تهیونگ که اون عمو که میخوای پشیمون بشی
تهیونگ ساکت شود
جین: میخوای چه کار کنی ها
جیمین: یک فکرای دارم براش و یک کاری میکنم که پشیمون بشه
شوگا: خوابالو اهههمم خوب بگو نقشت چی میخوام بخوابم
جیمین : یونگی تا حالا بهت گفتم مثل کوالا هستی
شوگا خوابید
جیمین: ای خدا من حاضرم برم جهنم ولی پیش اینها نمونم
تهیونگ: از خدات هم باشه که ما دوستاتیم
جیمین: بلهههه اولین نفر که آمد قلدری میکرد کی بوده
جونگکوک: تو
جیمین: اولین نفر کی بوده که همه دختر میومدن پیشش الان هم شماره منو میخوان و شماره میدن
جونگکوک: تو
جیمین : اولین نفر کی بوده که شما هارو قلدری کرده که همه چپ بهتون نگاه نکن
جونگکوک: تو
جیمین : اولی.
جیهوپ: بسه بسه داداش غلط کرد حالا کی میخوای شروع کنی
تهیونگ جونگکوک رو نشکن میگیره که جونگکوک داد زد
جونگکوک: آهه شیر موزم یادم رفت بیارم
جیمین : زه•ر•م•ا•ر بخوری
جونگکوک رفت
جیمین حالا بعدن بهتون میگم
همه :باشه
یونا آمد
یونا: داداشی گلم قربون اون قدت برم با اون صورتت کیوت خوشگلت برم من
جیمین دستشو ورداشت و نزدیک صورتخودش اورد و چشماش گرد کرد
جیمین: چته چی میخوای بازم
یونا : داداش من کی چیزی خواستم که اینارو گفتم
جیمین : نزار برات بشمارم چی میخوای حالا
یونا: یکم پول میدی
جیمین : ( داد) بلههه من اگر پول داشتم الان اینجا نبودم تو چه توافقی ازم داری بدبخت شوهر آیندت که ت رو با اون حقوق میده به تو و تمومش کنی بیا موجودی منو..
یونا: باشه داداش غلط کردم بابا نمیخواد نشون بدی میرم پیش خواهر و برادر های دوستات که دوستام هستن باشه
جیمین: باشه ببین من حواسم بهت هست یک کاری نکنی که اون رو در بیاد
یونا: باشه مگه میخوام چه کار کنم
جیمین: ببین جای دور نری که اگر بیوفتی من پیدات نکنم
یونا : داداش مگه میخوام برم برج خلیفه
جیمین: یک کاری نکنی
یونا: بخدا داداش اینقدر که گفتی که عقبه مغزم میدونه چی میخوای بگی
یونا رفت
جونگکوک آمد
جونگکوک: چی شوده بازم صدات و تا کلاس میاد
تهیونگ: هیچی بازم آقا برای خواهرش غیرت شود
جونگکوک: داداش انقدر بهش گیر نده تفلی گناه داره
جیمین: تو ساکت شو من میدونم چه کار کنم الان هم باید تعقیب کنم که چه غلطی میکنه
جیمین رفت
تهیونگ: خدا به یونا صبر بده
جیهوپ: من یک سوال دارم چرا جیمین به خواهرش پول نداد
جین : یعنی تو نمیدونی که خسیسه هست
جیهوپ : او یادم رفت
نامجون : اییی بیخیال بیا بریم
ویو جیمین
رفت و همه پسرا پشت سرش میومدن و توی پشت حیاط مدرسه سر میز نشستن
جونگ کوک: چته داداش
نامجون: راست میگه توی کلاس انگار عصبانی بودی
جیمین: ببین اون دختر خیلی رو مخ من میره و
تهیونگ : خندید کی عمو میشم
جیمین: میخوای عمو بشی یک عموی بهت نشون میدم تهیونگ که اون عمو که میخوای پشیمون بشی
تهیونگ ساکت شود
جین: میخوای چه کار کنی ها
جیمین: یک فکرای دارم براش و یک کاری میکنم که پشیمون بشه
شوگا: خوابالو اهههمم خوب بگو نقشت چی میخوام بخوابم
جیمین : یونگی تا حالا بهت گفتم مثل کوالا هستی
شوگا خوابید
جیمین: ای خدا من حاضرم برم جهنم ولی پیش اینها نمونم
تهیونگ: از خدات هم باشه که ما دوستاتیم
جیمین: بلهههه اولین نفر که آمد قلدری میکرد کی بوده
جونگکوک: تو
جیمین: اولین نفر کی بوده که همه دختر میومدن پیشش الان هم شماره منو میخوان و شماره میدن
جونگکوک: تو
جیمین : اولین نفر کی بوده که شما هارو قلدری کرده که همه چپ بهتون نگاه نکن
جونگکوک: تو
جیمین : اولی.
جیهوپ: بسه بسه داداش غلط کرد حالا کی میخوای شروع کنی
تهیونگ جونگکوک رو نشکن میگیره که جونگکوک داد زد
جونگکوک: آهه شیر موزم یادم رفت بیارم
جیمین : زه•ر•م•ا•ر بخوری
جونگکوک رفت
جیمین حالا بعدن بهتون میگم
همه :باشه
یونا آمد
یونا: داداشی گلم قربون اون قدت برم با اون صورتت کیوت خوشگلت برم من
جیمین دستشو ورداشت و نزدیک صورتخودش اورد و چشماش گرد کرد
جیمین: چته چی میخوای بازم
یونا : داداش من کی چیزی خواستم که اینارو گفتم
جیمین : نزار برات بشمارم چی میخوای حالا
یونا: یکم پول میدی
جیمین : ( داد) بلههه من اگر پول داشتم الان اینجا نبودم تو چه توافقی ازم داری بدبخت شوهر آیندت که ت رو با اون حقوق میده به تو و تمومش کنی بیا موجودی منو..
یونا: باشه داداش غلط کردم بابا نمیخواد نشون بدی میرم پیش خواهر و برادر های دوستات که دوستام هستن باشه
جیمین: باشه ببین من حواسم بهت هست یک کاری نکنی که اون رو در بیاد
یونا: باشه مگه میخوام چه کار کنم
جیمین: ببین جای دور نری که اگر بیوفتی من پیدات نکنم
یونا : داداش مگه میخوام برم برج خلیفه
جیمین: یک کاری نکنی
یونا: بخدا داداش اینقدر که گفتی که عقبه مغزم میدونه چی میخوای بگی
یونا رفت
جونگکوک آمد
جونگکوک: چی شوده بازم صدات و تا کلاس میاد
تهیونگ: هیچی بازم آقا برای خواهرش غیرت شود
جونگکوک: داداش انقدر بهش گیر نده تفلی گناه داره
جیمین: تو ساکت شو من میدونم چه کار کنم الان هم باید تعقیب کنم که چه غلطی میکنه
جیمین رفت
تهیونگ: خدا به یونا صبر بده
جیهوپ: من یک سوال دارم چرا جیمین به خواهرش پول نداد
جین : یعنی تو نمیدونی که خسیسه هست
جیهوپ : او یادم رفت
نامجون : اییی بیخیال بیا بریم
- ۳.۸k
- ۱۴ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط