شب از شبهای پاییزی است

شب از شبهای پاییزی است
از آن همدرد و با من مهربان ، شب های اشک آور
ملول و خسته دل
گریان و طولانی شبی که در گمانم من که آیا بر شبم گرید چنین همدرد
و یا
بر بامدادم گرید از من نیز پنهانی ...
شب از شبهای پاییزی است
و اینک خیره در من مهربان
که دست سرد و خیسش را چو بالشتی نهد
و من این گونه می گویم و دنباله دارد شب .........
شب از شبهای پاییزی است خموش و مهربان با من به کردار پرستاری سیه پوشیده گرداگرد
نشسته در کنارم
اشک بارد شب
من این می گویم و دنباله دارد شب ...

مهدی اخوان ثالث
دیدگاه ها (۵)

سلام صبح بخیر ‍ ,,نیروی بیکران انسان با خیرخواهی ظهور پیدا م...

:" سلام " به دوستان مهربانمامروز برایتان دلے آرام،قلبے پر از...

تقدیم به کسانی که هم دل دارند هم معرفتاما کسی را ندارندامیدو...

مکرمه قنبری نوجوانی مازندرانی بود که به اجبار, همسر کدخدای پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط