پارت

پارت⁵⁶

~یا ابلفض (آب دهنشو قورت میده)
=من نمیدونم چیه ولی از لبخندت خیلی ترسیدم
+بیخیال، حوصله ندارم

ویو ات
نشسته بودم داشتم از بی حوصله گیم میمردم که دیدم کوک داره زنگ میزنه

تماس ات و کوک
-سلام خوشگله
+سلام(کیوت)
-کجایی
+هومممم فکر کنم بهتره بگم داخل ون تهیونگ در حال دزدیده شدن شوگا
-چیییی(کشیده)
+آروم باش برای یونا میخایمش
-خوب
+الان به هوش اومده داریم میایم دم در کافه که با تهیونگ میخواستین برین
-اوفففف از دست تو، باشه(گوشیو قط کرد)

پایان تماس

+عوضییییییییییی(عصبی)
=یا خدا
~خدایا کمکم کن

فلش کام بک به کافه

ویو ات
هممون پیاده شدیم رفتیم داخل نشستیم به کوک اصلا محل نزاشتم بخاطر اون حرفش ناراحت بودم ازش که بعد مدتی لانا و یونا اومدن از اونجایی که دوستمون لینا از ایتالیا اومده بود اونم باهاشون اومد که یه درنگیی به ذهنم خورد که با جیمین جورش کنم اومدم و باهاشون سلام کردم و که دیدم یکی محکم بغلم کرد دیدم لینا بود منم بغلش کردم،.. وایسا ببینم داشت گریه میکرد؟
ــــــــــــــــــــــــ
علامت لینا☆
علامت لانا€
علامت یونا♡
علامت ات+
علامت کوک-
علامت تهیونگ~
علامت شوگاه=
علامت جیمین#
ـــــــــــــــــــــــ
+لینا داری گریه میکنی؟
☆ات خیلی حال روحیم بده(آروم کنار گوشش)
+بیا بریم بیرون
☆باشه

رفتیم بیرون که دیدم لانا و یونا هم با بدو اومدن

+لینا میخوای بگم برن
☆نه اشکالی نداره
€لینا چی شده(ناراحت و نگران)
♡خوبی لینا
☆بچه ها بیاین بشینید باهتون باید حرف بزنم
+♡€باشه

ادامش رو الان میزارم✨