گر چه هر شب استکان بر استکانت میزنند هرچه تنهاتر شوی آتش
گر چه هر شب استکان بر استکانت میزنند/ هرچه تنهاتر شوی آتش به جانت میزنند/تا بریزی دردهایت را درون دایره/جای همدردی فقط زخم زبانت میزنند/عده ای که از شرف بویی نبردند و فقط/نیش هاشان را به مغز استخوانت میزنند /زندگی را خشک مثل, زنده رودت میکنند/ با تبر بر ریشه ی نصف جهانت میزنند /چون براشان جای استکبار را پر کرده ای / با تمسخر مشت محکم بر دهانت میزنند /
پیش ترها مخفیانه بر زمینت میزدند / تازگی ها آشکارا آسمانت میزنند /
آه , قدری فرق دارد زخم خنجرهایشان / دوستانت پا به پای دشمنانت میزنند.
پیش ترها مخفیانه بر زمینت میزدند / تازگی ها آشکارا آسمانت میزنند /
آه , قدری فرق دارد زخم خنجرهایشان / دوستانت پا به پای دشمنانت میزنند.
- ۲.۰k
- ۲۳ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط