یاعلمدد
#یاعلےمدد
جعفر دقاق میگوید :
در محله "باب البصره" مردی به نام "ابو عبید الله المجدول" حدیث روایت میکرد. با رفیقم نزد او رفتیم، تا از وی حدیث بشنویم. او هرگاه به حدیثی از فضائل اهل بیت علیهم السلام میرسید، یه راویانش طعنه میزد و کلماتی که گویای انکار بود، به زبان میآورد. به دوستم گفتم: از نزد این مرد برویم، چون دینی ندارد و به امیر المومنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها توهین میکند. او نیز سخن مرا قبول کرد و قرار گذاشتیم از فردا نزد شخص دیگری برویم.
همان شب در خواب امیرالمومنین علیه السلام را دیدم که به طرف ابو عبید الله المجدول رفت و با شمشیری که در دست داشت، به چشم راست او زد و فرمود: ای ملعون، چرا من را دشنام میدهی؟ ابو عبید الله از شدت درد دست بر چشم نهاد و فریاد زد: چشمم را کور کردی... در همان لحظه از خواب بیدار شدم. خواب عجیبی بود، تصمیم گرفتم نزد دوستم بروم و جریان را برایش تعریف کنم؛ ولی او خود سراسیمه نزد من آمد و گفت: خوابی عجیب در مورد ابو عبید الله دیدم. درست همان خوابی بود که من دیده بودم. به او گفتم: مثل همین خواب را من دیدم. بیا نزد ابو عبید الله برویم و به قرآن قسم بخوریم که چنین خوابی دیدهایم؛ شاید دست از این عمل زشت خود بردارد.
با هم به خانه او رفتیم. کنیزکی پشت در آمد. گفتیم میخواهیم ابو عبید الله المجدول را ببینیم. پاسخ داد: حالش مساعد نیست. از نیمه شب تا حالا دست بر چشم راست خود نهاده، فریاد می زند علی مرا کور کرد. ما به منزل داخل شدیم و او را دیدیم که دست بر چشم خود گذاشته، فریاد میزند: چرا علی چشم مرا کور کرد؟ ما خوابی را که دیده بودیم برایش نقل نمودیم و از او خواستیم از اعتقاداتش برگردد اما او گفت : اگر علی چشم دیگرم را نیز کور کند، به او اعتقاد پیدا نمیکنم. ما خشمگین از این همه تعصب، از جای خود برخاستیم و بیرون آمدیم. سه روز بعد که از احوال او پرس و جو نمودیم، فهمیدیم چشم دیگرش نیز کور شده است اما او هنوز میگفت: به خدا قسم دست از اعتقادم بر نمیدارم؛ علی هر چه میخواهد بکند. و یک هفته بعد شنیدیم آن ملعون به درک واصل شد.
📗تحفة المجالس ، ابن تاج الدین حسن سلطان محمد ، ص ۱۱۳
📗(شبیه این واقعه در کتاب)آدابی از قرآن ، شهید دستغیب ، ص ۲۴۵ آمده است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
#عید_غدیر #عید_ولایت
#روز_شمار_غدیر
۱۵ روز تا عید بزرگ غدیر خم
#بگویاعلی
جعفر دقاق میگوید :
در محله "باب البصره" مردی به نام "ابو عبید الله المجدول" حدیث روایت میکرد. با رفیقم نزد او رفتیم، تا از وی حدیث بشنویم. او هرگاه به حدیثی از فضائل اهل بیت علیهم السلام میرسید، یه راویانش طعنه میزد و کلماتی که گویای انکار بود، به زبان میآورد. به دوستم گفتم: از نزد این مرد برویم، چون دینی ندارد و به امیر المومنین علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها توهین میکند. او نیز سخن مرا قبول کرد و قرار گذاشتیم از فردا نزد شخص دیگری برویم.
همان شب در خواب امیرالمومنین علیه السلام را دیدم که به طرف ابو عبید الله المجدول رفت و با شمشیری که در دست داشت، به چشم راست او زد و فرمود: ای ملعون، چرا من را دشنام میدهی؟ ابو عبید الله از شدت درد دست بر چشم نهاد و فریاد زد: چشمم را کور کردی... در همان لحظه از خواب بیدار شدم. خواب عجیبی بود، تصمیم گرفتم نزد دوستم بروم و جریان را برایش تعریف کنم؛ ولی او خود سراسیمه نزد من آمد و گفت: خوابی عجیب در مورد ابو عبید الله دیدم. درست همان خوابی بود که من دیده بودم. به او گفتم: مثل همین خواب را من دیدم. بیا نزد ابو عبید الله برویم و به قرآن قسم بخوریم که چنین خوابی دیدهایم؛ شاید دست از این عمل زشت خود بردارد.
با هم به خانه او رفتیم. کنیزکی پشت در آمد. گفتیم میخواهیم ابو عبید الله المجدول را ببینیم. پاسخ داد: حالش مساعد نیست. از نیمه شب تا حالا دست بر چشم راست خود نهاده، فریاد می زند علی مرا کور کرد. ما به منزل داخل شدیم و او را دیدیم که دست بر چشم خود گذاشته، فریاد میزند: چرا علی چشم مرا کور کرد؟ ما خوابی را که دیده بودیم برایش نقل نمودیم و از او خواستیم از اعتقاداتش برگردد اما او گفت : اگر علی چشم دیگرم را نیز کور کند، به او اعتقاد پیدا نمیکنم. ما خشمگین از این همه تعصب، از جای خود برخاستیم و بیرون آمدیم. سه روز بعد که از احوال او پرس و جو نمودیم، فهمیدیم چشم دیگرش نیز کور شده است اما او هنوز میگفت: به خدا قسم دست از اعتقادم بر نمیدارم؛ علی هر چه میخواهد بکند. و یک هفته بعد شنیدیم آن ملعون به درک واصل شد.
📗تحفة المجالس ، ابن تاج الدین حسن سلطان محمد ، ص ۱۱۳
📗(شبیه این واقعه در کتاب)آدابی از قرآن ، شهید دستغیب ، ص ۲۴۵ آمده است
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_بارک_لمولانا_صاحب_الزمان
#عید_غدیر #عید_ولایت
#روز_شمار_غدیر
۱۵ روز تا عید بزرگ غدیر خم
#بگویاعلی
- ۴.۳k
- ۰۹ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط