یه رفیقی دارم که یه ساله دارم تو گوشش میخونم

یه رفیقی دارم که یه ساله دارم تو گوشش میخونم :
عشق همه چیزنیست و....
تو این غروبای لعنتی پاییز مچم براش باز شد.
گفت : هنوز دوستش داری؟
دست خودم نبود بی اختیار گفتم آره.
با گریه سرم داد میزد میگفت : لعنتی
حداقل از تو نباید اینو میشنیدم.از تویی که همه باورمون شده فراموشش کردی.
میبینی چه خوب رفته بودم تو نقشم یهو پاییز اومد همه چیو ریخت به هم؟
دیدگاه ها (۳)

ما مثلِ بقیهعاشق و معشوق نیستیم،ما قول داده ایم که پای عشق ر...

پدرم عقیده داشت که یک زنِ نیرومندمیتونه از یک مرد هم قوی تر ...

مدت هاستحال جهان خوش نیستمدت هاست که گرفتهدل آدم ها.این روزه...

حال ما خوش بودهمچون پرندگانی بی سرپناهک روی سیم های برق عشق ...

پارت ۱۵تهیونگ سرش رو میبره توی گردن ات و میبینه ات داره گریه...

yek tarafe part : 4

عاشق یک جاسوس شدمpart⁹ویو دامیان* وقتی که جک و آنیا از کلاس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط