سناریو

#سناریو


وقتی داری با تلفن حرف می‌زنیم (حرفهای عاشقانه) و اونا فکر می کنند که با اونا داریم حرف می‌زنیم(تو خیابون و اونا ما رو نمی شناسند):

نامجون:جان؟این الان با من بود؟

جین:بله خب وقتی ورلدواید هندسام پا ب جایی میزاره همه عاشقش میشن

شوگا:این چی میگه؟با منه؟اون ک نه منو دیده نه میشناسه الان داره با من حرف میزنه؟

جیهوپ:چی؟من؟من عشقشم؟نه باباااااا

جیمین:عه چیشد؟الان این داره این حرفای رمانتیکو ب من میزنه؟

تهیونگ:(هنگ کرده)برم بهش بگم ببینم چرا این حرفارو بهم میزنه من ک نمیشناسمش

جونگکوک:عهههه یه نفر عاشقم شده داره رمانتیک بازی درمیاره

اهم
دیدگاه ها (۶)

#سناریو وقتی زیاد حرف نمیزنی تو کلاس حتی قبل از ورود معلم (ب...

#سناریو سناریو: وقتی تهیونگ عاشقمونه بهمون اعتراف میکنه (واک...

#سناریو وقتی باهاشون صحبت میکنی و اعتراف میکنی من عاشق تهیون...

وقتی با خودت هعی راه می ری و می خونی:به من میگن بتمنی دل نمی...

وقتی ک خواهر یکی از دوستای ایدلشونی و برای اولین بار تویوقتی...

برای درک کردن حرف های هادسون هورنت خیلی سنمون کم بود ولی زما...

ملت به یه نکته دقت کردین !!وقتی امثال ما حرف از آزاد سازی قی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط