پارتی جونگ کوک

۲ پارتی جونگ کوک



خب سلام گایز من ا/ت هستم و همسر جونگ کوک هستم و ۲۶ سالمه
جونگ کوکم که میشناسید دیگه
داستان از زبان ا/ت: چند هفته ای میشه که کوک باهام سرد شده و شبا دیر میاد خونه امروز بهم گفت که زود میاد خونه خوشحال شدم داشتم ناهار درست میکردم که در باز شد و کوک اومد خونه
ا/ت: سلام عشقم خسته نباشی
کوک: سلام ممنون*سرد*
ا/ت: برو لباساتو عوض کن بیا ناهار بخوریم
کوک: باشه*سرد*
کوک رفت و گوشیش رو گذاشت رو میز و بعدش رفت توی اتاق مشترکمون من رفتم سمت میز یهو یک پیام روی گوشیش اومد دیدم نوشته از طرف
اون جو❤️ اون جو دیگه کیه؟ شاید همکارش باشه اما چرا کنار اسمش قلب گذاشته؟ ولش کن من بهش اعتماد دارم، کوک اومد و منم میزو چیدم و ناهار خوردیم وسط ناهار یهو گوشیش زنگ خورد و یهو کوک قیافه ی سرد و پوکرش تبدیل به لبخند شد و گوشیش رو برداشت رفت توی اتاق دیگه واقعا شک کرده بودم به این رفتار هاش ناهارمو خوردم و ظرف هارو جمع کردم و بعدش رفتم توی اتاق کار کوک
ا/ت: کو...
کوک: چقدر بگم نیا توی اتاق کارم؟*داد*
ا/ت: ببخشید خواستم بگم میشه با دوستام برم بیرون؟
کوک: به درک گمشو فقط*داد*
بغض کردم اما گریه نکردم از اتاق رفتم بیرون و لباس پوشیدم و یکم آرایش کردم و رفتم بیرون به کافه ی همیشگی(دوستان اعضای بلک پینک دوستای صمیمی ا/ت هستن)
جیسو: سلام ا/ت
ا/ت: سلام بچه ها
رزی: دلمون برات تنگ شده بود
لیسا: آره راست میگه
جنی: درسته
ا/ت: منم همینطور
مشغول حرف زدن شدیم و من ماجرای کوک رو براشون گفتم
لیسا: وای دختر جدی میگی؟
جنی: خیلی عجیبه
جیسو: تو دوران نامزدیتون کم مونده بود کوک برات بمیره حالا اینطوری شده؟
رزی: ازش پرسیدی چرا اینطوری رفتار میکنه؟
ا/ت: آره اما سرم داد میزنه و هیچی نمیگه
لیسا: میگم...نکنه داره بهت خیانت میکنه؟
ا/ت: چ...چی؟
لیسا: خب ببین احتمالش هست که اینطوری باشه خودت گفتی رفتارش سرد شده مردا وقتی یک زن دیگه چشمشون رو میگیره سرد میشن و احتمالا هم با همون اون جو داره خیانت می‌کنه
ا/ت: خفه شووووو*داد* کوک همچین کاری نمیکنه، خفه شو بیشعور*گریه* هق...کوک همچین کاری نمیکنه...هق
جیسو اومد بغلم کرد
جیسو: ا/ت جان آروم باش عزیزم
ا/ت: هق...کوک منو دوست داره..هق
لیسا: قربونت برم من که چیزی نگفتم
رزی: آروم باش فدات شم لیسا یک حرفی زد وگرنه ما مطمئنیم کوک تورو دوست داره
لیسا: ببخشید عسلم نمیخواستم ناراحتت کنم*ا/ت رو بغل کرد*
ا/ت: باشه باشه بخشیدم
وقتی لیسا اون حرف رو زد خون جلوی چشمام رو گرفت نتونستم خودمو کنترل کنم و سرش داد زدم و گریه کردم حتی فکر اینکه کوک یکی دیگه رو دوست داشته باشه قلبمو به درد می‌آورد کم کم حرفامون تموم شد و منم رفتم خونه پشت در بودم دیدم دوتا کفش قرمز پاشنه بلند جای کفش ها هست، من که همچین کفشی نداشتم پس اینا مال کیه؟ سریع در رو باز کردم و رفتم ولی با صحنه ای که دیدم دنیا رو سرم آوار شد و نفسم بریده شد یک دختر با لباس قرمز توری کوتاه روی پاهای کوک نشسته بود و کوک داشت بوسش میکرد
ا/ت: ک...کوک؟؟
کوک: آره آره من تورو دوست ندارم گمشو برو از زندگیم دختره ی هرزه
وسایلم رو جمع کردم و با گریه از خونه زدم بیرون چطور تونست بهم خیانت کنه؟ یاد روزی که هنوز گرل فرند و بوی فرند بودیم افتادم
فلش بک:
کوک: قربون برم چرا تو اینقدر خوشگلی آخه
ا/ت: عایششش خجالتم نده کوک
کوک: ای جانم فدای خجالت کشیدنت بشم زندگیم اینو یادت باشه که من همیشه دوستت دارم و هیچوقت ترکت نمیکنم
پایان فلش بک:
با یادآوری اون روزا لبخند تلخی زدم و رفتم خونه ی دوستام و در زدم جیسو در رو باز کرد و با دیدن من که چشمام اشکی بود و چمدون دستم بود چشماش گشاد شد
جیسو: سلام قربونت برم، چیشده؟
ا/ت: جیسو*گریه*
با گریه بغلش کردم
جیسو: عزیزم چرا گریه می‌کنی بیا تو ببینم چیشدی تو؟
رفتم تو و اعضا هم وقتی منو تو اون حالت دیدن تعجب کردن
همه‌ی ماجرا رو براشون گفتم
جنی: الهی من فدات بشم
رزی: فقط من اون کوک کثافت ( این فقط یک فیکه ناراحت نشید لطفا) رو ببینم میدونم باهاش چیکار کنم
لیسا: گریه نکن عزیزم اون عوضی لیاقت اون مروارید هایی که هدر میدی رو نداره(دانلود یکی از این دوست ها🥲)


ادامه دارد...
دیدگاه ها (۱۶)

۲ پارتی جونگ کوکپارت ۲اعضا باهام حرف زدن و آرومم کردن منم تص...

سلام گایزاومدم بعد ۲ ماه فعالیت یک بیوگرافی بهتون بدمچون اسم...

تولدت مبارک خرگوش کوچولوی آرمی ها🦋💜مکنه ی طلایی مابانی جذاب ...

اگه درخواستی تک پارتی، سناریو، فیک...دارید زیر این پست بگید ...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

⁴³کوکبرگشتم به بخش کار خودم و تو دفترم نشستم ده دقیقه بعدتق ...

پارت ۷۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط