ل چون وقتی میبینه خیلی ناراحت میشه پوزخند

ل :چون وقتی میبینه خیلی ناراحت میشه (پوزخند)
ات: میشه آب و عوض کنم ؟
ل :حتما (پوزخند)
ات :برو بیرون می‌خوام راحت باشم
ل :باشه (پوزخند)

ویو آت
برام مهم نبود کوک ناراحت بشه و مطمعنم مثل اون موقع ها که شکنجه م میکرد می‌خنده
خودمو تو آب نگه داشتم به هیچی نمی‌تونستم دست بزنم چون تا بند بالای انگشتام جای سوزن بود بزور پاشدم رفتم سمت اینه قدی به خودم نگاه کردم همه جام سوراخ بود بزور راه رفتم به علاوه پام که کوک زده بود
اون مرد اومد

ل :خب بریم اتاقت؟
ات: ب..بریم

برآید استایل بغلم کرد و برد داخل اتاقم رفتم کنار زنجیر هوایی که به پام بسته بود

ل :اه چرا اینارو باز کردی؟تازه داشتی عادت میکردی حیف عیب نداره بیا برات ببندمش

چاره ای نداشتم رفتم سمتش و اونم پاهامو بست

ات :چرا دوتاشو میبندی؟
ل :....
ات: هوی با توم
ل: فقط من اینجا سوال میپرسم
ات: ب...باشه
ل :خوبه.من رفتم خدافظ.فکر فرار به سرت بزنه ...
ات :چشم
رفت سمت در و بیرون رفت و قفل کرد

ویو کوک
برام یه چیزی از همون شماره ارسال شد اون ات بود تو وان که آبش خونی بود و بدن ات نقطه نقطه شده بود اونا جای سوزن بود خیلی ناراحت بودم کل کره رو گشته بودم و امکان نداشت جای دیگه باشه
دیدگاه ها (۱۶)

چند ماه بعدویو اتداشتم عادت میکردم دوتا زنجیر به پاهام بسته ...

مرسی بابت حمایت هاتون🥺❤️‍🩹تبریک نمیگین؟

ویو کوک به همون شماره ناشناس یه عکس اومد بازش کردم کم مونده ...

ویو آتنمی‌دونستم میخواد چیکار کنه که یهو یکی از سوزن هارو با...

پارت ۱

𝚙𝚊𝚛𝚝12اسلاید دوم ات اسلاید سوم لباس های ات برای پروازاسلاید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط