ـ
دیدگاه ها (۳)

لایڪ یادتــــون نــــرِ هـا..

آمــــمـمـمـمـ خانوم پــسر کشو نگــاه..

.

بووووی مامانی اژده ها وارد میشود ..

قلبم گرفتاره، حالم پریشونه... من گریه‌ها کردم، با اسم محزونت...

ــــــــــ.. ـــــــــ.... ـ. ـ. ــــــ. ــــــــــ.... ـ. ـ...

کربلا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط