در هیچ دفتری ننوشته اماما حافظه ام قوی است ؛سرم روی سینه ات بودلبهایت روی موهایمدست چپ ات روی شانه ام دست راستت روی گوشمچشم هایم فقط پیراهنت را می دیدو هیچ وقت نگفتم که دکمه ی دوم پیراهنت چقدرگونه ام را اذیت می کرد ...