رمان شازده کوچولو

رمان شازده کوچولو

پارت ۹۵

دیانا: خیلی خوب بسه پرو میشی

ارسلان: بلند خندیدم و محکم لپش و بوسیدم که نفس نقی زد

دیانا: ببین این بچه هم حسودی میکنه اما من نباید بکنم

ارسلان: نگاهی به قیافه شاکی هر دوتا کردم خدایا چه گناهی کردم یعو هر دوتاشون شروع کردن جیغ کشیدن باشه غلط کردم نفس رو دستم بلند کردم

دیانا :عهههه

ارسلان: توام بیا اینجا خدایا زن نگرفتم که یه بچه رو گرفتم

دیانا: میخواستی نگیری

ارسلان: به سمت کاناپه رفتم و وسط نشستم دوتاشون تو بغلم بودن نفس هر شیطونی میکرد نگاهم به سمتش رفت همش تو بغلم ول می‌خورد وروجک
دیدگاه ها (۴)

مان شازده کوچولو پارت ۹۶ دیانا:دختر ندارم که هوو دارم ارسلان...

رمان شازده کوچولو پارت ۹۷دیانا: ای لپمارسلان: ببخشید نازک نا...

رمان شازده کوچولو پارت ۹۴ارسلان: نفس و نشوندم رو اپن شما میخ...

رمان شازده کوچولو پارت ۹۳ارسلان: باشه خانم عزیزم دیانا: ببین...

رمان بغلی من پارت۱۳۶و۱۳۷و۱۳۸و۱۳۹دیانا: ارسلان اون بچه فقط پن...

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط