ازدواج زوری پارت آخر..
ات:دوست دارم
کوک:منم
بورام:هورا بابایی میاد پیش دایی
ات ، داشتم باهاشون حرف میزدم که پیام از طرف ناشناس اومد که فهمیدم فلیکس بهم خیانت کرده بود (بنده بس گشادم حوصله ندرم بنویسم چیشده خودتون بدونین)
از زبان راوی(بنده):
ماجرای فیلیکسو فهمیدین یونا هم فهمید که اینطور شده با یه پسری به نام جک ازدواج میکنه ات و بورام و کوک هم پیش هم زندگی میکنن و صاحب یه پسر میشن بعد از ۵ سال و اسم پسرشونو یوری میزارن
ات:بسه یوری موهای خواهرتو نکش
یوری:نههه اون بستنیمو خورده
ات: برات میخرم خودم
بورام:ولم کنیننننن(دااااااد)
ات:یوری بسه
کوک:چه خبره اینجا ببین برای یوریم بستنی خریدم
یوری:هورا بایاییی
بورام:من چیییی
کوک:اینم بستنی برای دخترم
ات:کوکی
کوک: بله
ات:امشب بریم شهر بازی
کوک:بله بیب
راوی:بله اینا رفتن شهربازی و
کوک:خسته نشدی هی تو زندگی من فضولی کردی؟
راوی:بله دیگه خوشبخت شدن
پایان
بگین دوست داشتین این فیکو و بگید که فیک بعدی از کی باشه چون میخوام فردا شروع کنم⭐☺️
کوک:منم
بورام:هورا بابایی میاد پیش دایی
ات ، داشتم باهاشون حرف میزدم که پیام از طرف ناشناس اومد که فهمیدم فلیکس بهم خیانت کرده بود (بنده بس گشادم حوصله ندرم بنویسم چیشده خودتون بدونین)
از زبان راوی(بنده):
ماجرای فیلیکسو فهمیدین یونا هم فهمید که اینطور شده با یه پسری به نام جک ازدواج میکنه ات و بورام و کوک هم پیش هم زندگی میکنن و صاحب یه پسر میشن بعد از ۵ سال و اسم پسرشونو یوری میزارن
ات:بسه یوری موهای خواهرتو نکش
یوری:نههه اون بستنیمو خورده
ات: برات میخرم خودم
بورام:ولم کنیننننن(دااااااد)
ات:یوری بسه
کوک:چه خبره اینجا ببین برای یوریم بستنی خریدم
یوری:هورا بایاییی
بورام:من چیییی
کوک:اینم بستنی برای دخترم
ات:کوکی
کوک: بله
ات:امشب بریم شهر بازی
کوک:بله بیب
راوی:بله اینا رفتن شهربازی و
کوک:خسته نشدی هی تو زندگی من فضولی کردی؟
راوی:بله دیگه خوشبخت شدن
پایان
بگین دوست داشتین این فیکو و بگید که فیک بعدی از کی باشه چون میخوام فردا شروع کنم⭐☺️
- ۱۱.۴k
- ۰۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط