رمان عشق یک طرفه

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)
ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²³:)

+ببین دریا این چند روزه اوضاع خیلی سخت بوده درکت میکنم هرچی بوده باشه فقط بگو و دعوات نمیکنم.
خیالم راحت شد ولی یه حصی بهم میگفت نباید بهش بگم، ولی خب چه میشه کرد
_ببین یه پسره بود اسمش و نمیدونم ولی فامیلیش محرابی بود خو؟
+اها خو؟
خواستم یکم دروغ بگم و بعضی هارو نگم گفتم:
_اومد دست و پامو ببنده گفتش برا اینکه آزادم ‌‌کنه فقد یه صدم ثانیه خو؟مثل بچه ها گفتم برا همین خندش گرفت و گفت:
+خو؟😂
تند و سریع گفتم: بوسش کردم
داشتم میمردم از خجالت و امیرم معلوم بود غیرتی شده بود و گفت
+دریا؟ مگه من مردم میزاری بقیه بهت دست بزنن؟
_اولن آقا امیر دور از جون دومن دست نزد و بوسم کرد ولی خب من اصلا ازش خوشم نمیاد کسافت منو میفروشه وگرنه هیچکس ب خوبی تو نیس
پوفی کشید و کلافه گفت: باشه پاشو بریم
_چی چی پاشو بریم؟
بغض کرد و گفت:
+خب الان من بگم غلط کرده اینکارو باهات کرده؟برم بکشمش؟بزنمش؟لهش کنم؟په خاکی تو سرم بریزم؟هاا؟
_خب باشه امیر شماها خیلی عجیبید آدمای بدی هستین رو آدم غیرتی نمیشین بعد انتظار دارین شمارو ببخشیم؟
+الان بگو من چیکار کردم که تو بدت اومده؟
_ازم دوری میکنی برات مهم نیستم قسم خدا رو میدم که حتی اگه بمیرمم میگی اشکال نداره مرد دیگه لابد قسمتش بوده
+دور از جون اصلا همچین حرفیو نمیزنم بابا دریا چرت و پرت نگو دیگه
_چرت و پرت و هفت.... حرفمو قط کرد و گفت:دریاااااااااااااااااااااا
دیدگاه ها (۰)

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²⁴:)_چیههه...

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²⁵:)#امیرا...

رم‍‌ان؛ ع‍‌ش‍‌ق ی‍‌ک ط‍‌رف‍‌ه :)ف‍‌ص‍‌ل ¹؛ پ‍‌ارت ²²:)_چی؟کی...

گشنگم فالو شه ² بک میده☆@sarenu2021

#𝓖𝓲𝓻𝓵_𝓶𝓸𝓯𝓲𝓪𝓟16 ویو ا. تدر رو باز کردم و رفتم پایین مامانم دا...

معشوقه دشمن P²⁸بعد پنج تا دم و بازدم،دوباره گرفتگی ماهیچه ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط