داشتم حموم میکردم که دو جفت دست دورم حلقه شد یه هینی کشید
داشتم حموم میکردم که دو جفت دست دورم حلقه شد یه هینی کشیدم که منو برگردوند و به دیوار چسبوندم و دستامو چسبوند به دیوار
-بیب حموم بدون من
+ب..بب.. ببخشید
-امم اشکال نداره حالا بیا دو نفره حموم کنیم
+ن.نه
-(عصبانی )دلت می خواد ددی عصبی سه
+ن..نه ببخشید
-افرین
∆دو نفره حموم کردن و رفتن بیرون
-بیب بیا موهامو خشک کن
+ب..باشه
-بدو بیا
+رفت نزدیک تر و سشوار رو گرفت و موهای کوک رو خشک میکرد یکدفعه دیشب رو یاد اوری کرد و سشوار رو خاموش کرد
-چیشده
+چ..چرا دیشب توم خالی کردی
-چونکه من بچه می خوام
+جونگکوک من فقط سیزده سالمه سیزده نه هیژده یا بیست میدونی
-اره میدونم پس خفه شو
+جونگکوک حالا اگر بچه هم اومد اونوقت نمیگه مامان ما چرا فقط سیزده سال اختلاف سنی دارم با بابا بیست و هفت سال اینو نمیگه بعد من سیزده ساله چطوری از بچه مراقبت کنم ها
-ات خفه شو م..من نمیدونم باید بچه بیاری
+نمیزارم بیاد میکشمش
∆کوک چنان سیلی به ات زد که افتاد زمین و از دماغ و لبش خون اومد کوک شروع کرد به زدن ات و اون تمام مدت دستش روی شکمش بود خودشم نمیدونست چرا ولی احساس مسئولیت میکرد اون همون کسی نبود که می خواست بچشو بکشه ؟؟ یکدفعه داد زد
+جونگکوک داری میکشی بچرو
-از کارش دست کشید و حیرت زده نگاش کرد
-تو نگفتی بچه داری(داوشم دوساعته برای چی دارید دعوا میکنید)
+اره من تست گرفتم
-نشست روی زانو هاش تا اندازه ات بشه و محکم بغلش کرد
-دوست دارم بیب و متاسفم متاسفم
یک هفته بعد
-ات خیلی بد خُلق شده (بد اخلاق)و همش از این و اون ایراد میگیره و منم نمیتونم چیزی بگم چونکه دکتر گفت نباید بهش فشاربیاد یا کتک بخوره
+من اینو نمی خوام(داد)
-باز صداش اومد تو اتاق بودم که صدای داد بچگونش بلند شد رفتم توی اتاق که ات رو دیدم
+نمی خوام
/خانم لطفا
+برو نمی خوام
-ات
+(ترسیده)ب..بله
-بخورش
+ب..باشه
-افرین
/با اجازه
-برو
-چرا لجبازی میکنی ها
+چ..چونکه نمخورم خب(بغض و سرش پایین)
-حالا بغض نکن بیا بغلم بیب ببخشید
+ها؟
-گفتم ببخشید
+اشکال نداره
دینگ دینگ دینگ دینگ
-الو
...
-چی
...
-الان میام
...
-باشه باشه خدافز
-کوچولو
+بله
-من باید برم
+باشه
-فرار
+اگه می خواستم فرار کنم همون روز فرار میکردم
-افرین بای
+بای بای
ویو ات
+حوصلم به چوخ رفت رفتم پایین که دیدم چند تا خدمتکار اونجا وایستادن انگار یه دخترم پیششون بود رفتم پیششون که گفتن
#چیزی می خواید
+امم می خوام با اون دختره بازی کنم اجازه هست
∆
-بیب حموم بدون من
+ب..بب.. ببخشید
-امم اشکال نداره حالا بیا دو نفره حموم کنیم
+ن.نه
-(عصبانی )دلت می خواد ددی عصبی سه
+ن..نه ببخشید
-افرین
∆دو نفره حموم کردن و رفتن بیرون
-بیب بیا موهامو خشک کن
+ب..باشه
-بدو بیا
+رفت نزدیک تر و سشوار رو گرفت و موهای کوک رو خشک میکرد یکدفعه دیشب رو یاد اوری کرد و سشوار رو خاموش کرد
-چیشده
+چ..چرا دیشب توم خالی کردی
-چونکه من بچه می خوام
+جونگکوک من فقط سیزده سالمه سیزده نه هیژده یا بیست میدونی
-اره میدونم پس خفه شو
+جونگکوک حالا اگر بچه هم اومد اونوقت نمیگه مامان ما چرا فقط سیزده سال اختلاف سنی دارم با بابا بیست و هفت سال اینو نمیگه بعد من سیزده ساله چطوری از بچه مراقبت کنم ها
-ات خفه شو م..من نمیدونم باید بچه بیاری
+نمیزارم بیاد میکشمش
∆کوک چنان سیلی به ات زد که افتاد زمین و از دماغ و لبش خون اومد کوک شروع کرد به زدن ات و اون تمام مدت دستش روی شکمش بود خودشم نمیدونست چرا ولی احساس مسئولیت میکرد اون همون کسی نبود که می خواست بچشو بکشه ؟؟ یکدفعه داد زد
+جونگکوک داری میکشی بچرو
-از کارش دست کشید و حیرت زده نگاش کرد
-تو نگفتی بچه داری(داوشم دوساعته برای چی دارید دعوا میکنید)
+اره من تست گرفتم
-نشست روی زانو هاش تا اندازه ات بشه و محکم بغلش کرد
-دوست دارم بیب و متاسفم متاسفم
یک هفته بعد
-ات خیلی بد خُلق شده (بد اخلاق)و همش از این و اون ایراد میگیره و منم نمیتونم چیزی بگم چونکه دکتر گفت نباید بهش فشاربیاد یا کتک بخوره
+من اینو نمی خوام(داد)
-باز صداش اومد تو اتاق بودم که صدای داد بچگونش بلند شد رفتم توی اتاق که ات رو دیدم
+نمی خوام
/خانم لطفا
+برو نمی خوام
-ات
+(ترسیده)ب..بله
-بخورش
+ب..باشه
-افرین
/با اجازه
-برو
-چرا لجبازی میکنی ها
+چ..چونکه نمخورم خب(بغض و سرش پایین)
-حالا بغض نکن بیا بغلم بیب ببخشید
+ها؟
-گفتم ببخشید
+اشکال نداره
دینگ دینگ دینگ دینگ
-الو
...
-چی
...
-الان میام
...
-باشه باشه خدافز
-کوچولو
+بله
-من باید برم
+باشه
-فرار
+اگه می خواستم فرار کنم همون روز فرار میکردم
-افرین بای
+بای بای
ویو ات
+حوصلم به چوخ رفت رفتم پایین که دیدم چند تا خدمتکار اونجا وایستادن انگار یه دخترم پیششون بود رفتم پیششون که گفتن
#چیزی می خواید
+امم می خوام با اون دختره بازی کنم اجازه هست
∆
- ۵.۱k
- ۱۸ تیر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط