چندخطامایکعمرتفکر
#چند_خط_اما_یک_عمر_تفکر
انسانیت در من میمیرد
وقتـے مادری کنار امام زاده جوراب میفروشد...
انسانیت نابود میشود...
وقتـے خواهری پشت خط عابر پیاده اسفند دود میکند.....
انسانیت معنایی ندارد ......
وقتـے پدری روی برگشت به خانه را ندارد...
انسانیت گم میشود ...
وقتـے برادری از فقر کلیه اش را میفروشد...
و ما فقط انسان هایـے هستیم که به وسعت دیدمان انسانیت را جار میزنیم
انسانیت در من میمیرد
وقتـے مادری کنار امام زاده جوراب میفروشد...
انسانیت نابود میشود...
وقتـے خواهری پشت خط عابر پیاده اسفند دود میکند.....
انسانیت معنایی ندارد ......
وقتـے پدری روی برگشت به خانه را ندارد...
انسانیت گم میشود ...
وقتـے برادری از فقر کلیه اش را میفروشد...
و ما فقط انسان هایـے هستیم که به وسعت دیدمان انسانیت را جار میزنیم
- ۶۶۱
- ۱۴ مهر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط