پارت

پارت ۳
چون خیلی تاریک بود ندیدمش اول تصور کردم که ی آقای چاقه صورت زخمی باشه و بی اعصاب اما برعکس تصورم ی آقا مهربونم لاغری که صورتش از بخت من صاف تر بود با ی کت و شلوار آمد جلوم با ترس شروع به حرف زدن کردم
+ت...تو کی ؟
ـ نترس عزیزم من عاشقتم بهت آسیب نمی‌زنم
+ا...از من چی میخوای ؟
ـ خودتو
+ تروخدا ولم کن من بچم باید برم دانشگاه (با گریه)
ـ ا.ت آروم باش من که هنوز کاری نکردم
+تو اسم منو از کجا میدونی
ـ چجوری میدونستم که امروز قراره پیاده بری دانشگاه همون جوری
+ ولم کن لطفا
ـ ا.ت باور کن که من آدم بدی نیستم تو بمون پیشه من اگه بد بودم هرکاری دوست داشتی بکن من عاشقتم
دیدگاه ها (۰)

پارت ۴+ من نمیتونمـ چرا نمیتونی تو که تنها زندگی می‌کنی+من د...

پارت ۵+ باشه (کشیده و حرصی)ـ بیا باز شدی حالا همراه من بیا +...

پارت ۲خونه من آن چنان بزرگ نیست ولی برای یک نفر خوبه ، نگاه ...

موضوع:وقتی مافیا بود...پارت۱علامت ها(ا.ت +/ لینو ـ/ بقیه !)و...

پارت ۲۴ فیک مرز خون و عشق

پارت ۵ فیک مرز خون و عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط