قدیما شبا بالا پشت بوم میخوابیدیم و ستاره ها رو می شمردیم

قدیما شبا بالا پشت بوم میخوابیدیم و ستاره ها رو می شمردیم و دلمون به وسعت یه آسمون بود ...
این روزها چشم میندازیم به سقف محقر اتاقمون و گرفتاری هامونو می شمریم ...

قدیما یه تلویزیون سیاه و سفید داشتیم و یه دنیای رنگی ...
این روزا تلویزیونای رنگی و سه بعدی و یه دنیای خاکستری ...

قدیما اگه نون و تخم مرغ تموم میشد ، راحت می پریدیم و زنگ همسایه رو هر ساعتی از شبانه روز می زدیم و کلی باهاش می خندیدیم ...
این روز ها اگه همزمان ، درب واحد اونا باز شه بر میگردیم تا که مجبور نشیم باهاش سلام علیک کنیم ...

قدیما از هر فرصتی استفاده می کردیم که با دوستا و فامیل ارتباط داشته باشیم چه با نامه چه کارت پستال و چه حضوری ...
این روزها با "بهترین دستگاه های رسانه ای" هم ، ارتباط با هم نداریم ...

قدیما تو یه محله جدید هم که می رفتیم با دقت و اشتیاق به همه جا نگاه می کردیم ...
این روزها دنیا را از پشت دوربینای عکاسی و فیلمبرداری می بینیم ...

قدیما یه پنجشنبه جمعه بود و یه خونه پدر بزرگه با فک و فامیل ...
این روزا پر از تعطیلی ، ولی کو پدربزرگه؟
کو اون فامیل ?
کو اون خونه ؟

قدیما توی قدیما موند ...
دیدگاه ها (۱۷)

.می گویند: روز "محشر" با هر کسی که دوستش داشته باشی محشور م...

آخرش درد دلت، دربه‌درت خواهد کرد،مهره‌ی مار کسی، کور و کَرت ...

تمـــام شعـــرهـــای عــــاشقـــانـــه جهـــانشبیــه تـــــو...

قدیما یه پنجشنبه جمعه بود ویه خونه پدربزرگبا فک و فامیلاین ر...

میترسم دیدن این هوا هم برامون حسرت بشه :)یادش بخیر، زمستونای...

نمی دونم شماها از کودکی و نوجوونی با ورزش چقدر میونه داشتین ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط