همسایه ی من جئون جونگ کوکه p

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³² )

بعد از ساعت ها کار و خستگی شدیدی که جونگ کوک بخاطر این پرونده ها داشت،

بلاخره کار رو کنار گذاشت و کمی به اطراف نگاه کرد

ا/ت هنوزم خواب بود

و ساعت نزدیک به ۳:۱۵ بود

گوشیش که اونور میز بود رو برداشت و به تماس های اخیرش نگاهی کرد

شرکت، پدر، منشی، مادر و و و و...

توی این زمان ها، هیچکس ازش نپرسید که حالت چطوره؟؟

البته اگر هم میپرسید، جواب اون فقط و فقط " نه " بود!

انقدری غرق کار بود و مشغلش زیاد بود

دیگه وقت برای سر خاروندن هم نداشت

در همین لحظه با تکون خوردن ا/ت حواسش رو از گوشی گرفت و به ا/ت خیره شد..

گوشیشو خاموش کرد و گذاست روی میز

به ا/ت نزدیک شد و دستش رو روی پیشونی ا/ت گذاست تا تبش رو چم کنه

مثل اینکه تبش از قبل کمتر شده

نگرانیش رفع شد

ا/ت رو تخت بود

اما جئون پایین تخت تقریبا کنار ا/ت نشست!

دست ا/ت رو توی دستاش گرفت و نوازش کرد

در همین حال

جونگ کوک، با فکر کردن به این موضوع که شاید فردا روز بهتری باشه، به خواب فرو رفت.

صبح روز بعد:

روز جدیدی اغاز شده بود به همراه اتفاقات و ماجراهای جدید و تازه!

ا/ت کم کم چشم هاشو باز کرد.

و با اولین صحنه ای کی دید جیغی بلند کشید.
دیدگاه ها (۱۰)

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³³ ) جونگ کوک کنار تخت در حالی...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁴ ) _منظورم رو واقعا متوجه نم...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³¹ )به مقصد مورد نظر رسیدنیعنی...

همسایه ی من جئون جونگ کوکه ( p³⁰ )خودش هم سوار ماشین شد و به...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

WISH MEET YOUPART 16ویو روز بعدادمین. ا/ت صبح زود بیدار شد و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط