نیمی از جهانم برای تو

نیمی از جهانم برای تو
نیمی برای گنجشک ها
نیمی از دوست داشتنم برای تو
نیمی برای باد
تا کوچه ها را بگردد!

نیمی از مهربانیم برای تو
نیمی برای باران
تا بر زمین ببارد!

و ناگهان مرا به نام کوچکم صدا می کنی
گنجشک هایم به سرزمین تو کوچ می کنند
و من
با این همه بیابان
که هیچ هم بهار نمی شود
فصل ها را گم می کنم.

فغان از چشم مکارت کز اول بود این کارت

که پاره پاره پیش آیی و بربایی دل را
دیدگاه ها (۷)

برای آدم های تنهاهوا سوز سردی دارد و ما برای نلرزیدن دست های...

باز شب افتاد وما را دل همان جا شد که بودﻣﺴﺎﻓﺮﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ ﺩﻧﻴﺎ ﻫﻢ...

اگر کسی خوبی های تو را فراموش کرد ،تو خوب بودن را فراموش نکن...

از دوست بی صداقت و بدجنس باید بیش از جانوری وحشی در هراس بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط