پشیمانی بعد از خطا

◇ پشیمانی بعد از خطا ◇
( چند پارتی )
# پارت ۶ و آخر

ا.ت : که هستی و مراقبمی ... که درکم میکنم بخاطر بودنت ممنون تهیانگ
تهیانگ : .... ( با لبخند موهای ا.ت رو نوازش کرد )
ا.ت : تهیانگی ؟
تهیانگ : جانم ؟
ا.ت : میدونی بعد جدایی از کوک چی فهمیدم ؟
تهیانگ : چی ؟
ا.ت : اینکه عشق یه وسیله نیست یه حسه و اون حس رو نه تنها باید با قلبت بفهمی بلکه با عقلت هم درک کنی و اگه با دلت چیزی یا کسی رو دوست داری ، زیاد جدیش نباید گرفت !
چون کار دل دوست داشتنه!
مثل چشم که کارش دیدنه!
اما اگه یه روزی با عقلت کسی رو دوست داشته باشی این همون عشقه! و من تورو با عقلم و جونم دوست دارم ....
تهیانگ : منم جان جانانم ...

☆ پرش زمانی به روز عروسی

ویو ا.ت : خیلی استرس داشتم نا سلامتی عروسیم بود و خب این دومین عروس شدنم بود دفعه قبل اشتباه کردم امید وارم این دفعه تصمیم ازدواجم با تهیانگ درست باشه .... آرایشگر آرایشم رو تموم کرد و من لباس عروسی ساده ولی پف دارم رو تنم کردم و یه نگاه به خودم انداختم که دیدم تهیانگ وارد اتاق شد ... جذاب شده بود دستش رو جلوم دراز کرد به نشانه‌ی اینکه دستش رو بگیرم منم گرفتم که منو کشید سمت خودش و دم گوشم به آرومی گفت ....

تهیانگ : خیلی خوشگل شدی عزیزم
ا.ت : نبودم ؟ ( اخم الکی با خنده )
تهیانگ : بودیا ولی قشنگ تر شدی
ا.ت : ( لبخند ) مرسی ... تو هم همینطور
تهیانگ : میدونم ( چشمک )
ا.ت : پرو ( چشم غره )
تهیانگ : بانو افتخار میدین تشریف بیارید ؟ ( لبخند دندون نما )
ا.ت : چرا که نه ( لبخندی پسر کش )

ویو ا.ت : دست همو گرفتیم و باهم وارد سالن فروسی شدیم ... بعد این که عاقد خطبه رو خوند بله رو گفتم و تهیانگ لبمو بوسبد ...

☆‌ پرش به طرف کوک

ویو کوک : من اون دختر رو نابود کرده بودم دلشو آتیش زده بودم ... اگه اون کارو نمیکردم الان با بچم زندگی میکردیم ... روی سقف بلند ترین آپارتمان کره وایساده بودم و آماده واسه گرفتن جون خووم بودم دو روز از ازدواج ا.ت هم با اون پسره گذشته بود ... من دختری که دوسش داشتم رو ناراحت کردم ... لیاقت زندا موندن ندارم ( و خودشو پرت کرد )

ویو ا.ت : بعد ازدواجم منو تهیانگ زندگی خوبی داشتیم ...
یه هفته از خودکشی کوک گذشته بود و من واقعا ناراحت بودم ... نمیدونستم شاید هنوز بخشی از قلب من مال اون بود ... برای بار صدم نامش رو خوندم ....

" لیلا نبض دل مجنونه
لیلا بودن مگه آسونه ؟
دل دیوونه ....
دل دیوونه ...
لیلا شدی مجنون بشم آره
مجنون تورو خیلی دوست داره
عاشقتم ا.ت تو لیلای منی تا ابد منم مجنونت تا قیامت .... منو ببخش بیبی آقا خرگوشه خیلی بهت بد کردم ... همیشه دوست داشتم و دارم ....
ا.ت میدونی که عاشق رزای آبیم تو هم رز آبی هستی حداقل سالی یه بارم که شده با رزای آبی بیا بالا سر قبرم ... خیلی تنهام ا.ت .... خیلی ! "
این پارت حذف شده بود
دیدگاه ها (۹)

سلام به خوشگلای خودممممممدخترای قشنگم ، عزیزای دلمممممامروز ...

جهنم من با او🍷 فصل ۲# پارت ۲۶ا.ت : ولی آخه بابام مامانم رو ...

◇ پشیمانی بعد از خطا ◇( چند پارتی )# پارت ۵ویو کوک : اون دخت...

◇ پشیمانی بعد از خطا ◇( چند پارتی )# پارت ۴ویو ا.ت : نمیدونم...

پارت ۸۲ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط